خلاصة:
مسیحیان در نخستین سه قرن موجودیت این دین بر این باور بودند که عیسی مسیح(ع) پیروان خود را از شرکت در هر نوع جنگ و خشونتی منع کرد. مسیحیت، دینی صلحطلب بود. روش معمول در ایامی که مسیحیان اقلیتی مورد ایذاء و اذیت بودند، لزوما در زمانی که این دین، دین اکثریت میشود و پیروان آن اداره و هدایت جوامع را بهدست میگرفتند، یکسان نبود. متأثر از تحولات اجتماعی، گروهی از مسیحیان به این باور دست یافتند که در شرایطی خاص، جنگ گزینه بد، در مقایسه با گزینه بدتر میباشد. این باور موجب پیدایش آموزه جنگ عادلانه گردید. فیلسوفان متأله و حقوقدانان متشرع مسیحی گفتند جنگ عادلانه جنگی است که دارای آرمانی عادلانه باشد، وضعیتی بهتر از قبل را ایجاد کند و در آن تنها جنگافزارهای مناسب به کار گرفته شود. استحالۀ بعدی در آموزه و رویه جهان مسیحیت، به ویژه کلیسای کاتولیک آموزه جنگ صلیبی به منظور تقابل با غیر مسیحیان بود.
ملخص الجهاز:
"فصلنامه دیدگاههای حقوقی، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری شماره چهلونه و پنجاهم، بهار و تابستان، 1389، صص 49-35 مسیحیت و حقوق توسل به زور دکتر علی قاسمی 1 ، ویکتور بارین چهار بخش 2 چکیده: مسیحیان در نخستین سه قرن موجودیت این دین بر این باور بودند که عیسی مسیح(ع) پیروان خود را از شرکت در هر نوع جنگ و خشونتی منع کرد.
وی در این خصوص مینویسد: «اگر سرخپوستان بر سر راه تجارت بینالمللی با توسل به خشونت مانع ایجاد کنند، اسپانیاییها حق دارند به جنگ مبادرت ورزند اگر اسپانیاییها بعد از آنکه تمام کوششهای خود را به خرج دادند از طریق گفتار و رفتارشان، نشان دهند که دیگر در قدرت آنها نیست که با بربرها بدون زیان، در صلح و آرامش بمانند اگر بعد از آن، بربرها در ادامه رفتارشان پافشاری کنند و سعی کنند اسپانیاییها را نابود کنند در این صورت دیگر نباید با آنها مثل اینکه بیگناه باشند رفتار کرد بلکه باید آنها را دشمن عهد شکن بهشمار آورد و میتوان با آنها جنگید، از هستی ساقطشان کرد، اسیرشان کرد و فرمانروایانشان را از سریر قدرت به زیر کشید.
3 » کالوین جنگ علیه دشمن خارجی و پیکار برای سرکوبی فتنهگران داخلی را امری مشروع و واجب میداند اما در این مورد نیز فرمانروای مسیحی نباید به غضب، کینه، خشونت و از روی هوای نفس رفتار کند و باید سخن سیسرون را آویزه گوش داشته باشد که غایت جنگ جز تأمین صلح نیست."