خلاصة:
این نوشتار، به موضوع سید حسنی در خطبة البیان میپردازد که در دو محور سندی و متنی سامان یافته است. در محور اول، سند خطبه، بررسی شده و بدین منظور، نظرات مخالفان و موافقان بیان شده است. نظرات مخالفان در سه بخش بیان شده است؛ بخش اول: ضعف رجال حدیث که در این بخش، جد طوق و عبدالله بن مسعود ارزیابی میشوند؛ بخش دوم: ارسال حدیث و بخش سوم: عدم نقل حدیث در منابع دست اول که دلیل بر عدم اعتبار آن دانسته شده است. نظرات موافقان نیز در دو بخش: دفاع از ابن مسعود و اعتنای علما به این خطبه ذکر میشود. محور دوم مقاله نیز به بررسی متن این خطبه میپردازد و خواهد آمد که برخی از دانشمندان، متن خطبه را دچار اشکالات فراوان دانسته و آن را رد کرده اند و عدهای دیگر نیز در پذیرش خطبه، قائل به تفصیل شدهاند.
This article deals with the subject on Seyyed Hasani in Khotbatol-bayan، which is written in two parts، document based axle and context based axle. In the first axle the document of the Khotbat (sermon)، has been investigated and the views of those who are in favor and against have been given. The views of those who are against have been given in three sections: first section the weakness of authorities. In this section Jed Togh and Abdullah ibn Masud are evaluated. In the second section; the lack of the first transmitter for the Hadith. The third section; the tradition is not narrated in the authentic sources that is a sign of invalidity. The views are those who are in favor have been given in two sections:
1. Defending ibn Masud; factors like: being one of the companions and narrations that have praised him.
2. Scholars’ attention to this Khotbat that in the section، the names of some of the books which this Khotbat has come in them، are mentioned. The second axle of this article investigates the context of the Khotbat and will come that some scholars found many problems with the context of the Khotbat and rejected it and some others in acceptance of the Khotbat، believed in some details.
ملخص الجهاز:
"جواب این که مرحوم آیت الله خویی میفرماید: این روایات که صدوق آنها را نقل کرده است، ضعیف هستند و حتی اگر صحیح هم باشند، با آنچه از فضل بن شاذان نقل شده (ان ابن مسعود والی القوم و مال معهم، یعنی از غاصبان پیروی کرد و به آنان روی آورد) تعارضی ندارد (خویی، همان: ج 10، ص 322).
ـ شیخ علی بارجینی یزدی حائری در الزام الناصب سه نسخه از آن را آورده است؛ ـ محمد بن طلحه شافعی (652 ق) در کتاب الدر المنظم فی السر الاعظم؛ ـ شیخ سراج الدین حسن بعضی از این خطبه را از کتاب الدر المنظم نقل کرده است؛ ـ سید شبر در رساله علامات ظهور تمام خطبه را آورده است؛ ـ حافظ رجب برسی در مشارق الأنوار برخی فقرات آن را آورده است (بدون این که به اسم خطبه اشاره کند)؛ ـ قاضی سعید قمی (1103 ق) در شرح حدیث غمامه نسخة مختصری از این خطبه را آورده و گفته این خطبه به سبب شایع بودن میان علمای شیعه و غیر شیعه، از ذکر سند، بینیاز است؛ ـ محقق قمی (1231 ق) برخی فقرات نسخه قاضی سعید قمی را شرح کرده که در آخر جامع الشتات چاپ شده است؛ ـ نور علی شاه آن را شرح و ترجمه کرده و نیز آن را به صورت شعر در آورده است؛ ـ عارف کامل محمد بن محمود ملقب به دهدار در خلاصة الترجمان بخشی از آن را شرح کرده است؛ ـ مولی عبدالمهدی برخی فقرات آن را شرح کرده است؛ ـ میرزا ابوالقاسم بن محمد نبی ذهبی شیرازی آن را در معالم التأویل و البیان شرح کرده است؛ ـ در قرة العیون این خطبه و خطبه تطنجیه، به امیرالمؤمنین نسبت داده شده است؛ ـ فیض کاشانی در الکلمات المکنونه آن را آورده و ادعای شهرت کرده است؛ ـ داوود قیصری در شرح فصوص الحکم آن را آورده است؛ ـ عبدالصمد همدانی در بحر المعارف این خطبه را نقل کرده است.
بله؛ در بعضی روایات ضعیف مثل خطبة البیان که محقق قمی در جامع الشتات نقل کرده و در آن، طعنی نیز وارد کرده است، آمده که امر خلق به دست امامان( یا به دست امیرالمؤمنین علی( است؛ ولی این، جدا ضعیف و مخالف کتاب خدا است."