نگاهی به فلسفه پراگماتیسم و بنیان گذاران آن تجربه قربانگاه حقیقت مقالة

"بدین ترتیب با وجود آنکه نصر در مرکزتجدد و کانون دموکراسی جهان زندگی می‌کند،سنت وسنت‌گرایی را به صورت عقلانی برای خود انتخاب کرده و بهمحصولات مدرنیته،که پراگماتیسم و لیبرالیسم جزئی از آناست،توجه چندانی نمی‌کند. بنابراین نصر به فلسفه‌ایکه وحی و شهود عقلانی را نادیده می‌گیرد و خود را از دو منبعمعرفت متعالی جدا می‌سازد نمی‌تواند امیداوار باشد و معتقداست این فلسفه تأثیری ویرانگر و متلاشی‌کنندۀ در جامعهاسلامی خواهد داشت. این در حالی است که اسلام کلیتجامع‌ای یا ریشه‌های وحیانی است و اصولی جهان شمول ولایتغیر و برنامه‌ای مدون و کامل برای رفع نیازهای بشری دردو بعد دنیوی و اخروی دارد،اما پراگماتیسم چنین نیست. رابطۀ میان ذهن انسان و واقعیتبیرونی از نظر جیمز از پیش تعیین شده نیست؛بلکه انسانهمواره برداشت خود را از واقعیت بیرونی بازسازی می‌کندو معیار این بازسازی،قدرت چنان برداشت‌هایی در پیشبردعملی زندگی انسان و به سخن ساده‌تر،سودمندی آنبرداشت‌هاست. بنابراین فرد می‌تواند برای حل مسائل خود بههر عقیده‌ای روی آورد و تنها ملاک حقیقی بودن آن عقیده،فایدۀ آن است."