ملخص الجهاز:
"با توجه بهاینکه با افزایش درآمد،تقاضای انرژی افزایشمییابد و نیز چون دسترسی خانوارهای بادرآمد بالاتر به شبکههای توزیع انرژی(درعمل شبکهی توزیع گاز طبیعی)بالاتر استخانوارهای دهکهای بالای شهری سهمعمدهای از مخارج کل انرژی بخش خانگیکشور را به خود اختصاص میدهند.
یعنی اگر براساسنتایج به این نتیجه رسیدهایم که حاملهایانرژی بهطور مثال 5 درصد از هزینههایخانوار را به خود اختصاص میدهند و نیز اگرفرض کنیم بهطور مثال بناست قیمت اینحاملها بهطور متوسط 200 درصد افزایشیابد،ارائهی این نتیجه که هزینهی کل خانوار10 درصد افزایش خواهد یافت نتیجهایاشتباه است چرا که در این نوع تحلیل،خانواریک عنصر اقتصادی منفعل محسوب شدهو بدیهیترین اصول تحلیل اقتصادی یعنیبهینهسازی خانوار نقض میشود.
این نتیجه بدین معنی است که فشار ناشی ازافزایش قیمت حاملهای انرژی که سهم قابلتوجهی در هزینههای خانوارهای دهکهایپایین دارد تا حد زیادی از طریق کاهشمصرف جبران خواهد شد.
از سوی دیگر با اینکه کششدرآمدی تقاضای برق در دهکهای بالا(بهویژه دهک دهم)بسیار بزرگتر از دهکهایپایینتر است،به دلیل تاثیر اندک درآمدی(به واسطهی کم بودن سهم انرژی در سبدهزینههای خانوارهای مرفه)تاثیر بسیار زیادیبر مصرف کل برق بخش خانوار نخواهد داشت.
یعنی اگرچهمیدانیم با توجه به کشش منفی قیمتی وکشش مثبت درآمدی گاز طبیعی،با افزایشقیمت گاز،تقاضای هریک از خانوارهاکاهش خواهد یافت ولی اگر میزان توسعهیشبکهی گازرسانی همچون سالهایگذشته باشد مصرف کل گاز کشور توسطبخش خانوار میتواند افزایش نیز داشتهباشد.
با توجه به اینکه ضریبمتغیر مجازی دسترسی به گاز لولهکشی دربرآورد نفت سفید عددی منفی،معنیدار ومقدار آن نیز قابل توجه است میتوان نتیجهگرفت افزایش قیمت حاملهای انرژی باگسترش شبکهی گازرسانی دست در دستهم خواهند نهاد تا میزان مصرف کل نفتسفید در طول سالهای اجرای قانون هدفمندکردن قیمتها کاهش یابد."