ملخص الجهاز:
"نکته مهمی کهباید در آن تأمل کرد این است که آیا جغرافیایی مثل جغرافیایغرب با ضابطه و برنامه وضعیت توسعه را تجربه کرده و واجدویژگیهایی شده که در مقایسه با آنانی که واجد آن نبودهاندتوسعه یافته تلقی شدند نه اینکه خلافش را دنبال کردهاند،بلکهزندگی خود را دنبال میکردند ولی چون به واسطه سبک زندگیواجد ویژگیهایی شدهاند که کشورهای دیگر آن را نداشتند دردنبال مقایسهای خود مثلا از سواد بهتر،آموزش بیشتر،بهداشتو درمان،بهرهوری و درآمد سرانه بالاتر برخوردار شدهاند.
دقیقتر اینکهپیشرفت،ناشی از زیربنایی عقلایی و به اصطلاح علمی عملکردن بوده است و از طرف دیگر در طریق معرفتشناسی برایرسیدن به معرفت مدعی هستند علم و ارزش از هم جدایندو بهطور قهری و ناخواسته در کشورهای در حال توسعه اینمساله القا میشود که دانش مستلزم عاری شدن از ارزش است،البته کسی اصرار ندارد که ارزش نداشته باشیم بلکه اگر اینها،یعنی فرهنگ توسعه،را بخواهیم آنگاه فرهنگهای بزرگبه فولکلور و خرده فرهنگ تبدیل میشوند و فرهنگ جهانی باعلوم جهان شمول مطرح میشود به همراه تحولات تکنولوژیکنظیر ماهواره و اینترنت.
عوارض معطوفبه یک شیوه سیاستگذاری که هویت جامعه را از بین میبردایجاب میکند این طیف الگوی غربی شناسایی و مواجههواقع بینانه و صحیح با آن شود تا هم کورکورانه و از روی تعصبتجربههای مفید بشری نفی نشود و هم از سر انفعال و بدونتوجه به مبانی فکری آن در آغوش رویکردی که انسان با آناحساس خویشاوندی ندارد نیفتد؛بنابراین ما در تجربه بشرینکات مثبت و منفی فراوانی داریم،از جمله آنها مسکوت ماندنوحی و کلام وحیانی است."