خلاصة:
مشی مسلمانان در تفسیر قرآن کریم در طول تاریخ با رویکردهای مختلفی صورت گرفته است. استفاده از روش اجتهادی و عقلی براساس دلایل قرآنی، حدیثی و عقلایی یکی از آن شیوه هاست. درست است که آنها تا قرون سوم و چهارم بیشتر از شیوه تفسیر مأثور بهره میگرفتند ولی به دلایلی که در نوشتار کنونی به آنها اشاره شده است، حتی در آن قرون هم از شیوه تفسیر عقلی کاملا بیبهره نبودند. لذا شیوه فوق از قرن چهارم به بعد بیش از پیش خود را نمایان، و عرصه را بر دیگر شیوهها تنگتر نموده است؛ چرا که گستره اجتهاد و اندیشه در ابعاد گوناگون در بهرهگیری بیشتر از مفاهیم و مقاصد قرآن نقش ایفاء میکند که تبیین آنها به صورت مشروح در نوشتار کنونی آمده است.
ملخص الجهاز:
"علل بهرهوری از عقل در تفسیر قرآن کسانی که قائل به جواز تفسیر قرآن به شیوه عقلی هستند، به دلایلی استناد کردهاند که برخی از این دلایل به شرح ذیل است: 1ـ آیات قرآت آیه82 سوره نساء: «أ فلا یتدبرون القرءان و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» و آیه 29سوره ص: «کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدبروا ءایاته و لیتذکر أولوا الألباب» و آیه 24 سوره محمد: «أ فلا یتدبرون القرءان أم علی قلوب أقفالها».
نقش سلبی عقل در موارد ذیل قابل مشاهده است: الف ـ فهم آیات متشابه؛ وقتی که معنای ظاهر آیهای با برهان عقلی منافات داشت، برهان قطعی عقلی قرینهای برای تفسیر آن آیه قرار میگیرد تا دست از معنای ظاهر آیه برداریم و آن را تأویل کنیم.
الف ـ کاربرد ابزاری یا مصباحی؛ گاهی عقل در تدبر و اجتهاد در فهم آیات قران به کار گرفته میشود و به اصطلاح قدرت روشنگری که عقل از خود دارد، میتواند نقش خوبی در فهم بهتر معنای آیه ایفاء بکند، به این نوع تفسیر، تفسیر عقلی اجتهادی گفته میشود.
(مجلسی، 4/110) از سخنان فوق روشن میشود که امام (ع)، تفسیر خود از آیه را با استناد به یک اصل مسلم عقلی استوار ساختهاند و آن این که موجودی که نسبت به چیزی در وقتی علم نداشته و در وقت دیگری آگاهی پیدا کرده است، علمش ناقص و رو به کمال است؛ در واقع به چیز دیگری نیازمند است، در حالی که عقل حکم به کامل مطلق بودن خدا میکند."