خلاصة:
توسعه سیاسی به معنای فراهم ساختن زمینه مشارکت سیاسی گروههای مختلف در اداره کشور از مهمترین ویژگی های جوامع توسعه یافته به شمار می آید ؛ موضوعی که به یکی از دغدغه های دولتمردان ایرانی نیز طی سالهای اخیر تبدیل گشته است . اهمیت این موضوع برای جامعه ایران به چند دلیل است : 1- ورود ایران به دهه چهارم انقلاب و لزوم جایگزین ساختن مشارکت مبتنی بر مهندسی اجتماعی در عوض مشارکت توده ای 2- افزایش آگاهی سیاسی شهروندان بر اثر گسترش ارتباطات بر اثر انقلاب ارتباطات 3- گسترش طبقه متوسط جدید در ایران از نظر کمی و کیفی و افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی 4- وقوع پدیده جهانی شدن و افزایش احساسات گریز از مرکز در میان گروههای قومی و زبانی . به نظر می رسد یکی از ابزارهای لازم برای تحقق توسعه سیاسی و فراهم ساختن زمینه مشارکت گروههای مختلف در سرنوشت خود احزاب و نهادهای مدنی می باشند . چنین سازمانهایی در جوامع توسعه یافته علاوه بر سازماندهی افکار و آراء در آستانه انتخابات ، با فراهم ساختن ارتباط میان مردم و مسئولین نه تنها زمینه مشارکت سیاسی را فراهم می کنند بلکه امکان افزایش کارآمدی نظام سیاسی و تداوم و ثبات سیاسی را فراهم می کنند . در جمهوری اسلامی ایران نیز تحولات ساختاری و جمعیتی همراه با ضرورت افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی سبب گردیده است تا از دهه 1370 به بعد تلاشهای جدی برای تشکیل احزاب و نهادهای مدنی از سوی گروههای اجتماعی و سیاسی صورت گیرد . اما این تلاشها علیرغم کسب موفقیتهای نسبی با چالشهایی مواجه بوده است که این چالشها از سه ناحیه دولت ، مردم و خود نهادهای مدنی بوده است . به نظر می رسد از جانب دولت مهمترین چالش ماهیت رانتیری دولت و تاثیر منفی آن بر مشارکت سیاسی ار طریق مهندسی اجتماعی بوده است ، از منظر مردم مهمترین چالش ذهنیت منفی ایرانیان نسبت به موضوع تحزب و از جانب خود نهادهای مدنی نیز رفتار احزاب در قبال رقبای حزبی خود بر اساس سیاست حذف از مهمترین موانع فرا روی فعالیت احزاب و تحقق توسعه سیاسی بوده است. از اینرو به نظر می رسد در شرایط حاضر با توجه به ضرورت افزایش مشارکت سیاسی در ایران و تحقق این مهم تنها با حضوراحزاب و نهادهای مدنی مقابله با چالشهای مطرح شده و نهادینه ساختن فعالیت احزاب و نهادهای مدنی در ایران یک ضرورت باشد .
ملخص الجهاز:
"در جمهوری اسلامی ایران نیز تحولات ساختاری و جمعیتی همراه با ضرورت افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی سبب گردیده است تا از دهه 1370 به بعد تلاشهای جدی برای تشکیل احزاب و نهادهای مدنی از سوی گروههای اجتماعی و سیاسی صورت گیرد .
به نظر می رسد از جانب دولت مهمترین چالش ماهیت رانتیری دولت و تاثیر منفی آن بر مشارکت سیاسی ار طریق مهندسی اجتماعی بوده است ، از منظر مردم مهمترین چالش ذهنیت منفی ایرانیان نسبت به موضوع تحزب و از جانب خود نهادهای مدنی نیز رفتار احزاب در قبال رقبای حزبی خود بر اساس سیاست حذف از مهمترین موانع فرا روی فعالیت احزاب و تحقق توسعه سیاسی بوده است.
در این دوره ، تقویت نهادهای مدنی و از جمله احزاب سیا سی در راس برنامه های رئیس جمهور برای نیل به توسعه سیاسی قرار گرفت و علاوه براحزاب و گروههای قبلی ، احزاب و سازمانهای سیاسی جدیدی مانند حزب مشارکت ایران اسلامی و حزب همبستگی ایران اسلامی ، شروع به فعالیت نمودند.
ذهنیت منفی ایرانیان نسبت به موضوع تحزب یکی دیگر از چالشهای فرا روی احزاب و توسعه سیا سی در ایران است ، البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، با کاهش شکاف بین دولت و ملت و افزایش اعتماد عمومی ، مردم نسبت به احزاب سیاسی جدید تلقی خوبی داشته اند ، ولی بعد ها با عنایت به عملکردهای نا مطلوب برخی از آنها و بی توجهی احزاب دولت ساخته به مطالبات واقعی مردم ، مجددا بدبینی و بی اعتمادی احیا شد و موجب آن گردید که احزاب نتوانند با اقبال عمومی مواجه گردند."