درباره تاریخ فلسفه مقالة

"البته به نظر من،نتیجۀ این استدلال از خود آن جذاب‌تر است،زیرا بسیاری ازفعالیت‌های آدمی را می‌توان با صرف نظر از مسایل انسان شناختیو مابعدالطبیعی مورد ملاحظه قرار داد،و به همین دلیل فکرمی‌کنم که در اینجا توضیح بیشتری دربارۀ خصوصیت گفتماناخلاقی،حداقل وقتی که نظام اخلاقی هیچ پشتوانۀ مابعدالطبیعیآشکاری ندارد،لازم بود. او معتقد است که اکثر عالمان مابعدالطبیعه به دلیل استنتاج‌هایکم‌وبیش متزلزلی که براساس حقایق تجربی صورت می‌گیرد،به«مطلق»یا«احد»اعتقاد ندارند،ولی وجود آن را از همان ابتدافرض می‌گیرند،و پیشنهاد می‌کند که«وجود یک احدیت مطلق7در نظم وجودشناختی در واقع از پیش‌فرض‌های خود عقل استوقتی که در چارچوبی مابعدالطبیعی عمل می‌کند. بنابراین،مجموعه مقالات حاضر به‌طور کلی به بحث دربارۀتاریخ فلسفه و مسائل آن اختصاص دارد،ولی آنچه در این کتابخودنمایی می‌کند،میل کاپلستون به ارایۀ تبیینی مابعدالطبیعی ازجهان است که ریشه در نوعی انسان‌شناسی فلسفی دارد،هرچنداو بخوبی می‌داند که ارضای چنین میلی تا چه اندازه دشوار است وبه همین دلیل بسیار معقولانه و معتدل به آن می‌پردازد،که البتههیچ‌چیز از محاسن و ارزش این کتاب خواندنی کم نمی‌کند."