خلاصة:
همواره جریانات فکری و فرهنگی در طول تاریخ نقش ویژهای در وقوع حوادث بزرگ در جوامع انسانی ایفا کردهاند. بدون تردید فرهنگ و تمدن اسلامی نیز در مسیر فراز و فرود خود از این قاعده مستثنا نبوده است. فیالمثل توجه به دو دهه 60 و 70 هجری و ظهور حوادث متعددی در این مقطع تاریخی فرهنگی واضح میسازد که برخی جریانات فکری با ویژگیها و ادعای اسلامباوری چگونه از خود شخصیتی تاریخی به یادگار گذاشتهاند. ازجمله این وقایع، رخداد عاشورا و کیفیت مداخله و ایفای نقش بنیامیه میباشد. این پژوهش تلاش میکند تا ضمن طرح و یادآوری اجمالی پارهای زمینهها و عوامل، اصلیترین نقش را برای قبیله بنیامیه برشمرده و کارکرد پررنگتر این جریان فرهنگی ـ فکری را به تحلیل بگذارد.
ملخص الجهاز:
"2 بدیهی بود بهدنبال این طرح توسعه قلمرو مسلمین با سرازیر شدن سیل غنائم و ثروت و از سویی پیدایی مناصب و پستهای جدید سیاسی و نظامی، تأثیر فراوانی در دنیاگرایی مسلمانان و تغییر اوضاع معنوی آنان داشته باشد و از آنجاکه این توسعه نوظهور و ناموزون قبل از آنکه به توسعه فرهنگی و تربیتی و اخلاقی جامعه همت گماشته باشد همت خود را مصروف توسعه اقتصادی کرده بود به تدریج محصول فروپاشی سیستم و نظام خلافت اسلامی را به همراه داشت، پیامد این توسعه که از سال یازدهم هجری آغاز شده بود در سال 40 هجری موجب پیدایی نظام سلطنت در حاکمیت بنیامیه گردید.
تقدسمأبی و مردم فریبی (شعار مذهب علیه مذهب) بر اهل تحقیق بهخوبی عیان و آشکار است که آل ابوسفیان عقیدهای به اصول و فروع دین محمدی نداشتهاند 3 و به اجبار از پس حضور لشکر فاتح اسلام درسال هشتم هجری، بعد از فتح مکه اظهار اسلام نمودند، امام علی× در وصف بنیامیه میگوید: «ما اسلموا ولکن البیهقی، السنن الکبری، ج 8 ، ص 32؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 19، ص 297؛ الذهبی، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 31؛ امام مالک، کتاب الموطاء، ج 2، ص 52.
تشدید این تقابلها ریشه در عواملی چون کارکرد سه تن از خلفای راشدین دارد که نقش خلیفه سوم یعنی عثمان بن عفان که خود از قبیله اموی است از دیگر خلفا مؤثرتر و کاریتر است خصوصا نگاه اشرفیت و سلطنتخواهی او در امر امارت و ولایت اسلامی، لذا باید اصلیترین زمینههای انحراف جامعه اسلامی را از سیره نبوی در مقوله دنیاگرایی و رفاهطلبی آن دوران که خود محصول قضیه فتوحات ناموزون عصر خلفا بود."