خلاصة:
تحریف و دست بردن به متون با اهداف خاص، سابقه بس طولانی دارد. یهودیان قهرمان تحریف در تاریخاند. وهابیت نیز دست به تحریف زده و قسمتی از مباحث متون و آثار اسلامی را که با دیدگاههای آنان همسو نبوده است، از کتابها به کلی حذف و یا کلمات مبهم جایگزین آن کردهاند. در تحقیق پیشرو، پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی و سابقه تحریف، به نمونههایی اشاره شده که وهابیان در آثار فعلی اهلسنت، دست به تحریف و حذف بردهاند. تحریف در آثار اهلسنت بسیار گسترده است که پرداختن به همه آنها فرصت دیگر میطلبد.
ملخص الجهاز:
"در چاپهای بعدی (دار إحیاء التراث العربی، بیروت؛ دار الکتب العلمیة، بیروت؛ دار المعرفة، بیروت)جملة « قال محمد یقال إنه عمر» را حذف کردهاند و عبارت تحریفشده، چنین است: بخاری خود به انگیزه تألیف صحیح اشاره کرده و گفته: «کنا عند اسحاق بن راهویه فقال: لو جمعتم کتابا مختصرا لصحیح سنة رسول الله9؟ قال: فوقع ذلک فی قلبی، فأخذت فی جمع الجامع الصحیح» (مقدمه صحیح بخاری، ص 15).
وقیل هذه الآیة نزلت فی الخوارج الذین یحرفون تأویل الکتاب والسنة ویستحلون بذلک دماء المسلمین وأموالهم، کما هو مشاهد الآن فی نظائرهم وهم فرقة بأرض الحجاز یقال لهم الوهابیة یحسبون أنهم علی شیء ألا إنهم هم الکاذبون، استحوذ علیهم الشیطان فأنساهم ذکر الله أولئک حزب الشیطان، ألا إن حزب الشیطان هم الخاسرون، نسأل الله أن یقطع دابرهم؛ گفته شده است که این آیه در مورد خوارج نازل شده است که معانی عبارات کتاب و سنت را تحریف میکنند و به این وسیله خون و مال مسلمانان را حلال میشمرند، چیزی که هم اکنون در گروههایی شبیه ایشان دیده میشود که ایشان گروهی در زمین حجاز هستند و به ایشان وهابیت گفته میشود و گمان میکنند که بر راه راست هستند، اما ایشان دروغگویاناند.
دکتر ناصر القفاری، یکی از نظریهپردازان جریان وهابیت، در کتاب اصول مذهب الشیعة الامامیة الإثنی عشریة در مسئله رؤیت خدا، روایتی را از کتاب توحید شیخ صدوق و از بحارالأنوار این گونه نقل میکند: «عن أبی بصیر، عن ابی عبدالله7 قال قلت له: اخبرنی عن الله عزوجل هل یراه المؤمنون یوم القیامة؟ قال: نعم» 1 و در نقل روایت به همین مقدار اکتفا کرده و از آن نتیجه گرفته است که ائمه شیعه: قائل به رؤیت خدا بودهاند و شیعیان بر خلاف دیدگاه ائمه: رؤیت را نمیپذیرند!"