خلاصة:
رابطه بین توسعه مالی و نابرابری توزیع درآمد، از جمله روابط کلان اقتصادی است که در سال های اخیر در علم اقتصاد مطرح و مورد آزمون قرار گرفته است. در این پژوهش، اثر توسعه مالی بر نابرابری توزیع درآمد در اقتصاد ایران به گونه ای مدل سازی شده است که امکان بازسنجی دو نظریه رقیب که یکی ناظر بر رابطه خطی و دیگری ناظر بر رابطه غیرخطی بین توسعه مالی و نابرابری توزیع درآمد است، فراهم شود. این مدل را با استفاده از اطلاعات سری زمانی سال های 1352 - 1386 و با به کار گیری دو متغیر متفاوت برای توسعه مالی، نخست نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی و دیگر، مؤلفه اصلی اول سه متغیر «نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی»، «نسبت مانده اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی از کل مانده اعتبارات اعطایی» و «نسبت ارزش معاملات بازار سهام از تولید ناخالص داخلی»، مورد آزمون قرار داده ایم. بر اساس نتایج به دست آمده، توسعه مالی رابطه منفی و معنا داری با توزیع درآمد داشته و این رابطه موافق با فرضیه گرین وود و جیوانویچ غیرخطی است. همچنین، نتایج نشان می دهد که همگام با افزایش درآمد سرانه، نابرابری توزیع درآمد در حال افزایش بوده ولی نرخ این افزایش منفی است
ملخص الجهاز:
"ص 27 Greenwood & Jovanovich Banerjee & Newman Galor & Zeira 2.
Beck, et al Liang Ang Bittencourt & Meyer آنگ (2009) جهت علیت در رابطه بین توسعه مالی و توزیع درآمد را با استفاده از اطلاعات اقتصاد هند بررسی نموده است.
نتایج آزمون دیکی فولر تعمیمیافته بر متغیرهای مدل نام متغیر سطح تفاضل مرتبه اول درجه جمعی آماره احتمال آماره احتمال درآمد سرانه (Y) 64/1- 54/0 57/2- 0116/0 I(1) مجذور درآمد (Y2) 36/2- 16/0 08/2- 038/0 I(1) تعمیق مالی (FD) 96/1- 303/0 14/4- 0001/0 I(1) مجذور تعمیق مالی (FD2) 8/1- 37/0 27/4- 0001/0 I(1) درجه باز بودن اقتصاد (OPEN) 11/1- 24/0 22/5- 0 I(1) ضریب جینی (Gini) 46/0- 51/0 53/5- 0001/0 I(1) نرخ تورم (INF) 94/2- 0238/0 - - I(0) مأخذ: یافتههای پژوهش Integrated Augmented Dickey-Fuller Test با توجه به جدول ملاحظه میشود که تمامی متغیرها بهجز نرخ تورم که متغیری پایاست، جمعی از درجه یک بوده و یا به بیان دیگر همگی ناپایا هستند.
هرچند وجود نرخ تورم در مدل برآوردشده، میتواند در ارزیابی اثر تورم بر توزیع درآمد مناسب بوده و به ملاحظه صرف اثرات غیر تورمی سایر متغیرها بر نابرابری توزیع درآمد منجر شود، ولی استفاده از نسبت نقدینگی به تولید ناخالص ملی به عنوان شاخص توسعه مالی و ارتباط نظری مثبت و قوی بین تورم و حجم نقدینگی، میتواند این تناقض را ایجاد کند که چگونه افزایش نقدینگی که خود باعث تورم شده و از این طریق توزیع متناسب درآمد را برهم میزند، میتواند به بهبود توزیع درآمد منجر شود؟ به منظور رفع این تناقض و نیز مرتفع نمودن اشکالات وارد بر استفاده از شاخص تعمیق مالی به عنوان نماد توسعه مالی، لازم است شاخصی مناسبتر برای ارزیابی توسعه مالی ارایه شود.
Financial Development and Inequality: Brazil 1985-99, Department of Economics, University of Bristol, Discussion Paper No. 06/582."