خلاصة:
«طعمه» به عنوان یک اصطلاح در تشکیلات مالی و اداری مسلمانان در
دورههای مختلف معنی و مفهوم متفاوت داشته است. در دوره پیامبر(ص) به معنی
واگذاری و بخشیدن سهمهای مشخصی از محصولات اراضی خالصه به افراد بوده
است. پس از آن در دوره خلافت نوعی اقطاع استغلال بوده و به معنای واگذاری حق
بهرهبرداری از عواید یک منطقه حکومتی به کار میرفته است. در این مقاله با استناد
به شواهد و مدارک تاریخی مدلول اصطلاح طعمه در صدر اسلام (زمان پیامبر(ص)
و خلفای راشدین و اموی) مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
ملخص الجهاز:
"(12) از گزارش واقدی(13) و ابن هشام(14) میتوان به نام و نشان حدود 80 مطعم دست یافت که مقدار طعمه آنان فی المجموع نزدیک به 3500 وسق (تقریبا 85% کل عواید کتیبه که سالانه در اختیار پیامبر(ص) قرار میگرفت) بوده است.
(17) در گزارش دیگری آمده است که عمر بن خطاب زمانی که میخواست اراضی خیبر را پس از کوچاندن یهودیان میان صاحبان سهام تقسیم کند، ازواج النبی را میان طعمههای اعطایی از سوی پیامبر(ص) و اقطاع آب و زمین مخیر کرد.
در منابع گزارشی دال بر تجدید طعمه ـ با همان مفهوم رایج در عهد پیامبر(ص) ـ در دو دوره خلفای راشدین و امویان نیامده، اما از این واژه در معنی و مفهوم دیگر استفاده شده است (نک: سطور بعد).
البته بنا بر شواهد تاریخی، مطعمان زمان پیامبر(ص) و یا وارثان آنان ـ چنانکه گذشت ـ تا عهد عمر بن عبدالعزیز سهم خود را از طعمه مقرر دریافت میکردند و پس از آن گزارشی در این باره نیامده است.
مشخصههای طعمه معمول در این دوره را میتوان چنین برشمرد: 1ـ موضوعله طعمه در این دوره نه قطیعه بوده، نه ضیعه و نه سهم معینی از عواید اراضی دولتی، بلکه یک عمل (ناحیه) حکومتی بوده است؛ 2ـ «مطعم»(34) یا صاحب طعمه در این دوره در مقام والی بود و یا پس از واگذاری طعمه در مقام والی جای میگرفت و طعمه نیز از سوی خلیفه واگذار میشد؛ 3ـ طعمه موروثی نبود و حداکثر تا پایان عمر صاحب طعمه اعتبار داشت؛ 4ـ مازاد عواید منطقه مورد طعمه، پس از صرف هزینههای محلی، به جای اینکه به مرکز خلافت ارسال شود، در اختیار و تصرف صاحب طعمه قرار میگرفت.
محمدبن عمر واقدی، همان، ج 2، ص 697 و احمد بلاذری، فتوح البلدان، ص 41 واژه «مطعم» را برای مشمولان طعمه در عهد پیامبر(ص) به کار بردهاند."