خلاصة:
سابقه ی داستان نویسی در هند به دوران بسیار کهن بر می گردد. اغلب ایرانیان، هند را با داستان های کلیله و دمنه می شناسند، اما این که از داستان نویسی امروز هند تا چه حد با خبرند سؤالی ست که نمی توان پاسخ درستی برای آن یافت. از یک سو می دانیم که در این زمینه کوشش چندانی صورت نگرفته است و از سوی دیگر در ایران با داستان فیلم های تجاری و بازاری امروز هند آشنا هستیم که بیش تر بعد رمانتیک و عاطفی دارند و برای به دست آوردن بازار فروش تهیه می شوند و با حقیقت داستان نویسی نوین هند فاصله ی بسیاری دارند. باید گفت اگرچه در آغاز، این، ایرانیان بودند که کتاب گران قدر کلیله و دمنه را به جهانیان معرفی نمودند، اما امروز با وجود فن آوری های پیشرفته ی اطلاعاتی، دوستی های دیرینه و پیوندهای عمیق و محکم میان دو ملت؛ هنوز آشنایی اغلب مردم ایران با داستان نویسی مدرن هند بسیار اندک است.این مسأله ما را بر آن داشت تا تاریخچه ای از داستان نویسی معاصر به زبان هندی را از نظر خوانندگان علاقه مند بگذرانیم.
ملخص الجهاز:
"وی با نوشتن سه داستان، جای ویژه ای در ادبیات نوین هند برای خود باز کرد اما پس از مرگش با تحقیقی که دکتر منوهر لعل گلیری درباره ی زندگی و آثار و شخصیت او انجام داد معلوم شد که او داستان های ناتمام دیگری نیز دارد.
شورانگیزی داستان وقتی به اوج می رسد که نویسنده قدرت عشق را مکمل و مقوم میهن پرستی قرار داده است و درست در آخرین لحظات و زمانی که قهرمان آخرین نفس ها را می کشد دوباره به یاد می آورد که اگر او به شهادت رسیده است نه فقط به خاطر وطن و در راه میهن که به جهت وفای به عهد با معشوق نیز بوده است و این جاست که عظمت مقام قهرمان در نظر خواننده چندین برابر می شود، زیرا عشق را با جلوه های گوناگون آن در پایان داستان، پیش روی خود متجلی می بیند.
رمش اپادهه: در مجموعه ی داستانی اش به نام «کسی دش کی کسی شهر مین» (در شهرهای یک کشور)، در داستانی به نام «بوج » (بار) نظام سیاسی هند را مورد انتقاد قرار داده و می گوید عملکرد طبقه ی حاکم به مردم فرهنگ نادرستی داده و آن، این است که آن ها می خواهند یک شبه ثروتمند، اما بعد از ثروتمند شدن هم راضی نیستند و تهی دستان را تحت ستم قرار می دهند و قانع نمی شوند."