خلاصة:
فطرت انسانی از جمله موضوعات اساسی در شناخت انسان می باشد که در قرآن کریم و متون اسلامی توجه زیادی به این مساله شده است. در این نوشتار ابتدا با روش بررسی اسنادی، معنای فطرت از دیدگاه متفکرین اسلامی بیان می گردد و سپس با روش توصیفی تحلیلی، به تبیین چگونگی ارتباط فطرت با تربیت به عنوان یکی از عوامل اساسی در شکوفایی فطرت، پرداخته می شود و در نهایت الگوی «تربیت دینی» و اهداف مهم و برخی روشهای آن، به عنوان الگوی برتر جهت هدایت فطرت معرفی می گردد.
ملخص الجهاز:
"بررسی نظریه فطرت از دیدگاه قرآن و ارتباط آن با تربیت فاطمه عظمت مدارفرد1 نعمتالله بدخشان2 چکیده {IBفطرت انسانی از جمله موضوعات اساسی در شناخت انسان میباشد که در قرآن کریم و متون اسلامی توجه زیاد به این مسئله شده است.
آفرینش انسان به گونهای است که با مراجعه به درون خویش و معرفت حضوری،به فقر وجودی خود و نوعی رابطهی وجودی با خدا پی میبرد،و این علم او را به خودش منجر به آگاهی او نسبت به علت وجودیاش میگردد و سپس میل و گرایشی به سمت او پیدا می کند(بدخشان،1386:170) مقایسهی آیهی سیام سورهی روم با آیهی 78 سورهی نحل خداوند در سوره نحل آیهی 78 میفرماید: {/«و الله اخرجکم من بطون امهتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصر و الافئده لعلکم تشکرون»/}(نحل78/).
رابطهی فطرت با تربیت در بخش قبل به تقریر مفهوم فطرت از دیدگاه قرآن و اندیشمندان اسلامی پرداخته شد و این نکته بیان گردید که انسان در بدو حیات واجد زمینههای فطری بالقوهای در دو بعد ادراکی(شناختی)و گرایشی میباشد که این زمینههای بالقوه در صورت مجال یافتن، می توانند ظهور و نمو داشته و به فعلیت برسند.
اما سؤال اساسی در این بخش این است که چه ارتباطی میتواند بین فطرت و تربیت انسان وجود داشته باشد؟به عبارتی چگونه می توان زمینهها و استعدادهای فطری را در انسان شکوفا کرد و در این خصوص آیا ارتباطی میان فطرت که امری درونی و تربیت و پرورش که امری بیرونی است وجود دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سئوالات ابتدا باید مفاهیم تربیت و فطرت بطور جداگانه تعریف و بررسی شوند،سپس به ارتباط بین این دو پرداخته شود."