ملخص الجهاز:
"تتبع انجام شده نشان می دهد که اکثریت فقیهان اسلامی از گذشته بسیار دور متوجه این نکته پراهمیت بوده و همواره تلاش کرده اند که میان هنجارهای اجتماعی با شریعت آشتی برقرار سازند، و متون شرعی را به گونه ای تفسیر کنند که قوانین حتی المقدور "عرف پسند" باشند و هیچ گونه ناسازگاری اجتماعی و تنش های عرفی پیش نیاید، مگر آنکه خواسته عرف در تقابل صریح با شرع قرار می گرفت که جز تخطئه و به اصطلاح فقهی"ردع" عرف چاره ای وجود نداشت.
از جمله آن که حق چیست؟ از کجا نشأت می گیرد؟ نیروی الزام کننده به رعایت حقوق و قواعد آن چه می باشد؟ هدف از این همه الزام چیست؟ چه مقام اجتماعی می تواند این قواعد را اعلام کند؟ با چه وسائلی می توان به آنها دست یافت؟ آیا قانون آئینه تمام نمای قواعد حاکم بر جامعه است؟ وبالاخره قانون چیست؟ آیا حق از قانون نشأت میگیرد یا قضیه بالعکس است؟ قانون چگونه تفسیر می شود؟ روش های تفسیری چه تحولاتی به خود دیده است؟ اگر همه به دنبال عدالت اند عدالت یعنی چه؟ چه منبعی محور اصلی عدالت را تعیین می کند؟ جایگاهای دقیق شرع و عقل در قواعد حاکم بر جامعه چگونه مشخص می گردد ؟ اینها وصدها مسأله دیگر بخشی از پرسش هائی است که فراروی آموزگارحقوق امروز و فردا قرار دارند."