خلاصة:
هدف تحقیق حاضر، شناخت و بررسی میزان گرایش به الگوهای فرهنگ غربی در بین نوجوانان شاهد و ایثارگر استان آذربایجان غربی است. از بین کلیه دانش آموزان خانواده های شاهد و ایثارگر 15 الی 19 ساله (2145012 نفر)، 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی است و گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه انجام شده است. نتایج تحلیل رگرسیون به روش گام به گام نشان دهنده چهار مرحله معنی دار در پیش بینی گرایش به الگوهای فرهنگ غربی است. در نخستین مرحله، استفاده از رسانه داخلی بیشترین رابطه را با متغیر ملاک، و در مرحله دوم، استفاده از رادیوی داخلی و میزان ازخودبیگانگی بالاترین میزان گرایش به الگوهای غربی را نشان دادند. در سومین مرحله، مجموع استفاده از رادیوی داخلی، ازخودبیگانگی، پایبندی به مذهب و میزان صمیمیت والدین 51 درصد واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کرد. در مرحله آخر، چهار متغیر (استفاده از رادیوی داخلی، ازخودبیگانگی، پایبندی به مذهب، میزان صمیمیت والدین و حضور در هیات های مذهبی و مداحی) دارای بیشترین توان پیش بینی کنندگی متغیر وابسته بود.
ملخص الجهاز:
"پرسش تحقیق پرسش اصلی تحقیق این است که آیا ضعف ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در تبیین گرایش نوجوانان شاهد و ایثارگر به الگوهای غربی مؤثر است؟ پیشینه پژوهش نتایج بررسی مؤسسه عرفان(1376:2)در مورد میزان تأثیزپذیری نوجوان از فرهنگ بیگانه در شهر رشت نشان داد بین دسترسی به انواع منابعی چون مجلات،آلبوم عکس، کانالهای تلویزیون خارجی،ویدیو و...
مدل نظری در مورد روابط متغیرهای اصلی پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرضیههای تحقیق در پاسخ به این پرسش که آیا ضعف ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در تبیین گرایش نوجوانان شاهد و ایثارگر به الگوهای غربی مؤثر است،فرضیههای زیر شکل گرفتند: 1.
ضریب همبستگی عوامل مؤثر بر گرایش به تقلید از الگوهای غربی (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانگونه که نتایج جدول شماره 2 نشان میدهد هرچه میزان از خودبیگانگی در بین نوجوانان بیشتر باشد،میزان گرایش به تقلید از غرب در بین جوانان افزایش پیدا میکند.
5. تلاش و کوشش والدین در جلوگیری یا کاهش درگیریها،اختلافها و برخوردهای نامناسب در خانواده و داشتن روابط دوستانه و محبتآمیز،همراه با احترام متقابل به یکدیگر و با فرزندان،میتواند از سویی موجب افزایش دلبستگی و تعلق نوجوانان و جوانان به خانواده،ارزشها و هنجارهای حاکم بر آن شود و از سوی دیگر، خانواده را به محیطی مناسب برای آموزش مستقیم ارزشها،هنجارها،نگرشها و مهارتهای زندگی و نیز ارائه الگوهای رفتاری مناسب برای فرزندان تبدیل کند و به این طریق در مقابل پدیده شکاف بین نسلی،غربزدگی،غربگرایی و گرایش به ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی مقاومت بیشتری داشته باشد."