خلاصة:
مفهومشناسی، انواع و مراتب دقیق این بلای روحی، وقتی ضرورت مییابد که روح تعاملات فردی و اجتماعی را خدشهدار نموده و در عرصة سیاست موجب ایجاد روح ماکیاولیستی در افراد و در نهایت با تفرقه و تحمیل خسارتهای فراوان، اسباب فروپاشی نظام اسلامی را فراهم میآورد. این رذیلة نامرئی، به اعتبار زمان گرفتار شدن، به نفاق اولیه و ثانویه، و به لحاظ حجم تخریب و زیانبخشی به سه نوع: پرخطر، کمخطر و نفاقگونه تقسیم میشود. بدیهی است عرصة وقوع هر یک و ویژگی هر مرتبه، با مرتبة دیگر متفاوت است. شناخت این مراتب، علاوه بر تنظیم درست روابط اجتماعی انسانها، امکان مهار و برخورد صحیح با مراتب متفاوت نفاق و منافقان را میسر میسازد که نگارنده در پی اثبات لایههای متعدد آن با الهام از آیات قرآن میباشد.
Knowing the concept of hypocrisy، its kinds and degrees of this mental disaster، will be a necessity when the spirit of personal and social interactions have been hurt and causes Machiavellian spirit in people in political field and at last، with dividing and imposing great losses، it provides causes of the collapse of the Islamic system. This invisible vice is divided into primary and secondary in regard to the time of involvement and in regard to measure of degradation and loss it is divided into three parts: high risk، low risk and hypocrisy. Recognizing these degrees makes possible the controlling and correct dealing with the different degrees of the hypocrisy and hypocrites، in addition to regulating the social relations of human beings. The author seeks to prove its multiple layers with inspiration from the Quran.
ملخص الجهاز:
"2. نفاق کمخطر در آیات قرآن لایة نازکتر و رقیقتری از نفاق مشاهده میشود که گرچه مبتلایان به آن منافقند و یکسری صفات مشترک میان آنها و مبتلایان به نفاق پرخطر وجود دارد و خداوند نفاق موجود در دلهای گرفتاران آن را نفاقی عقیدتی میداند (طباطبایی، 1417: 18/242)، اما چون این سطح از نفاق در ضرررسانی و زیانبخشی، مرتبة نازلتری است و هنوز از چارچوب هدایت و لطف و رحمت خداوند در نجات انسانها به طور کامل خارج نشده است، خداوند به پیامبر( به عنوان رهبر جامعة مسلمانان دستور داده که از کیفر آنان درگذرد و آنها را نصیحت و موعظه نماید (طبرسی، 1406: 3/118؛ طوسی، بیتا: 3/238) و سخن اسلام و قهر و خشم آن را به روشنترین و رساترین بیان برای منافقان ابراز نماید (نساء/ 60 و 63).
صدر آیه، عرصة آزمایش ایمان گفتاری در عمل و بحث آزمایش و کارزار است و از این رو نوع نفاق درجة دوم است؛ یعنی برخی مردم کسانیاند که بر آیین مسلمانیاند اما با کمترین فشاری از صحنه گریخته و از دین برمیگردند (طبرسی، 1406: 8/11)، لذا نفاق دارند، اما نفاقشان جنبة سیاسی ندارد ـ وگرنه کسانی که از آنها به عنوان منافقان سیاسی عقیدتی یاد کردیم، حتی از توطئه و شرک نیز باکی ندارندـ پس آنچه این نوع نفاق را کمخطر جلوه داده، آن است که چون رشتة هدایت را نبریدهاند، هلاکتشان قطعی نیست و از طرفی چون نفاق خویش را به سطح روابط دوستانه با کفار و دشمنان اسلام نرساندهاند قابل ترحمند و رحمت و رأفت اسلام و جامعة اسلامی ایجاب میکند با توبه نجات یابند."