خلاصة:
بر اساس پارادایم جایگزین توسعه، یکی از ابعاد مهم توسعه انسانی، ارتقاء بهداشت و سلامت افراد جامعه از طریق اطلاع رسانی به آنها است. هر فرد برای کسب اطلاعات موردنیاز، ابزار ارتباطی و اطلاع رسانی خاصی را ترجیح می دهد. از این رو در این پژوهش که از طریق پیمایش مقطعی انجام شد، تلاش گردید برای آگاه سازی تسهیل گران روستایی نسبت به خطرات ناشی از مصرف مواد غذایی حاوی مواد شیمیایی، الگوهای ارتباطی و اطلاع رسانی مناسب طراحی و تبیین شود. برای این منظور، با روش سرشماری، 42 تسهیل گر در دو بخش «حومه» و «نقش رستم» از شهرستان مرودشت در استان فارس مورد مطالعه قرارگرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه استفاده گردید. روایی صوری پرسشنامه توسط صاحب نظران تایید گردید و پایایی آن با یک مطالعه راهنما خارج از نمونه اصلی سنجیده شد. یافته های پژوهش، تفاوت بارز میان تسهیل گران مورد مطالعه در دو بخش مذکور را از نظر ویژگی های فردی، اجتماعی، اقتصادی و رسانه ای آشکار نمود. وجود این تفاوت ها نشان داد که به کارگیری الگوی ارتباطی و اطلاع رسانی یکسان برای هر دو گروه امکان پذیر نیست. از این رو، با گروه بندی تسهیل گران در دو بخش مورد مطالعه، الگوهای ارتباطی مناسب برای آگاه سازی هر دو گروه ارائه گردید.
On the basis of the development substitute paradigm، one of the significant aspects of human development is promotion of public health through communication with individuals. Every one prefers a specific communication tool to gain the required information. Hence، attempts have been made in the present research، which was conducted through cross-sectional survey، to design appropriate communication models for informing rural facilitators about the hazards of consumption of food products containing chemical ingredients. Hence، 42 facilitators from two districts of Humeh and Naqsh Rustam of the Marvdast City of Fars Province were studied through census method. The necessary data were collected through observation، interview and questionnaire. The formal validity of the questionnaire was acknowledged by experts and its reliability was measured by a study out of main sample. The findings indicate that there are outstanding differences between the facilitators of the two districts with regard to their individual، social economic and media characteristics. The existence of these differences shows that it is not possible to use a single model of communication for both the groups. Therefore، by grouping the facilitators of the two districts، suitable models of communication for enhancing awareness were offered for each of both groups.
ملخص الجهاز:
"نتایج و بحث از آنجا که یکی از ابعاد مهم توسعه،ارتقاء سلامت در جامعه از طریق به کارگیری الگوهای ارتباطی و اقتضایی مناسب است،در این پژوهش با بررسی یافتههای حاصل از مشاهده،مصاحبه و پیمایش، الگوی ارتباطی و اطلاعرسانی متناسب با شرایط هریک از دو گروه تسهیلگران مورد مطالعه در دو بخش حومه و نقش رستم منطقه مرودشت،به منظور ارتقای آگاهی آنها در زمینه خطرات ناشی از مصرف مواد غذایی حاوی مواد شیمیایی به ترتیب در جداول 5 و 6 و شکلهای 3 و 4 آمده است.
ازاینرو،طراحی یک الگوی ارتباطات و اطلاعرسانی مناسب برای افزایش دانش این گروه از تسهیلگران نسبت به خطرات سوء مصرف مواد غذایی حاوی مواد شیمیایی و از این طریق بهبود نگرش آنها نسبت به وضعیت تغذیه خود،اعضای خانواده و سایر افراد جامعه،گامی مهم در ارتقاء سلامت به عنوان یک رکن توسعه پایدار در مناطق روستایی منطقه مورد مطالعه خواهد بود.
&%01432FBRG014G% جدول 5:طراحی الگوی متناسب با ویژگیها و شرایط تسهیلگران بخش حومه نسبت به خطرات ناشی از مصرف مواد غذایی حاوی مواد شیمیایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) (فاضلنیا و رکن الدین افتخاری،1384)،(یافتههای به دست آمده از طریق مشاهده،مصاحبه و پیمایش در پژوهش) یافتههای حاصل از مطالعه حاکی از آن است که تسهیلگران بخش حومه از میان منابع ارتباطی و اطلاعرسانی الکترونیک،گرایش بالایی به استفاده از رادیو و به ویژه تلویزیون دارند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 4:الگوی ارتباطی و اطلاعرسانی مناسب برای آگاهسازی تسهیلگران بخش نقش رستم منطقه مرودشت نسبت به خطرات ناشی از مصرف مواد غذایی حاوی مواد شیمیایی نتیجهگیری و پیشنهادها همانطور که یافتههای حاصل از مشاهده،مصاحبه و پیمایش در این پژوهش نشان داد، تسهیلگران مورد مطالعه دارای تفاوتهای فردی،اجتماعی،اقتصادی و رسانهای بارزی هستند."