ملخص الجهاز:
"جماعت مریدان گفتند:«چه گویی در ما که مریدانیم و اینها منکرند و تو را به سنگ خواهند زد؟» گفت:«ایشان را دو ثواب است و شما را یکی؛از آنکه شما را به من حسن ظنی بیش نیست و ایشان از قوت توحید به صلابت شریعت میجنبد و توحید در شرع اصل بود و حسن ظن فرع.
گفتند:«از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛از گلی آه کردن چه معنی است؟» گفت:«از آنکه آنها نمیدانند،معذورند؛از او سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت!» پس دستش جدا کردند.
گفتند:«خنده چیست؟» گفت:«دست از آدمی بسته،باز کردن،آسان است؛مرد آن است که دست صفات که کلاه همت از تارک عرش در میکشد،قطع کند!» پس پایش ببریدند.
عجوزهای با کوزه در دست میآمد؛چون حسین را دید گفت:«زنید و محکم زنید تا این حلاجک رعنا را با سخن خدا چهکار؟» پس زبانش ببریدند و نماز شام بود که سرش ببریدند و در میان سر بریدن تبسمی کرد و جان بداد و مردمان خروش کردند!"