خلاصة:
این مقاله مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول از تاریخ تصنیف، مضامین و تفاسیر گیتا سخن رفته است. در این بخش سعی شده است که گزارشی اجمالی از شیوه تفسیر شارحان گیتا در باب معرفت و نسبت آن با عمل مطرح شود. در بخش دوم مقاله از سابقه و پیشینه بحث معرفت سخن به میان آمده است. در این بخش از اهمیت فرجام شناختی معرفت در بیشتر آیین های هندو به جز آیین چارواکه سخن رفته و گفته شده که معرفت طریقه ای است که آدمی را از اسارت آزاد می سازد و او را به نجات غایی می رساند. در بخش سوم این نوشتار از چیستی معرفت، معرفت بر اساس گونه ها و تصویر معرفت در گیتا و نسبت آن با عمل بحث شده است. در این بخش دو تصویر از معرفت مطرح می شود: 1.معرفت حقیقی که مبتنی بر کشف و شهود است و آدمی را در وصول به حق یاری می کند. این نوع از معرفت شایسته دانستن است و از طریق آن می توان به تمایز میان جسم و جان راه یافت. این نوع معرفت از طریق فروتنی و خدمت به دیگران به دست می آید و با حکمت یوگایی نسبتی پیدا می کند. 2.معرفت ظاهری که مبتنی بر شک و تردید است. این نوع معرفت نه در این جهان حاصلی دارد و نه در جهان دیگر. صاحبان این نوع معرفت در پیچ و خم اندیشه های پریشان سرگردان اند. کلمات فریبنده بر زبان می آورند و دل به الفاظ وداها خوش کرده اند. این طایفه آتش شور و شهوت را در جان خود نکشته اند و پیوسته اسیر سمساره اند. در این نوشتار پس از بررسی سابقه بحث و ویژگی ها و مشخصه های هر یک از این دو نوع معرفت، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب چیستی و حقیقت معرفت و نسبت آن با عمل پاسخ داده شود.
ملخص الجهاز:
در این بخش سعی شده است که گزارش اجمالیاز شیوه تفسیر شارحان گیتا در باب معرفت و نسبت آن با عمل مطرح شود.
در گفتار چهارم گیتا از ماهیت خداوند سخن رفته است و اینکه انسان بایدبیاموزد که از انجام عمل به ترک عمل(عدم دلبستگی به نتیجه عمل)،انواع مختلفتکالیف دینی و شکوه معرفت برسد.
بنابراین میتوان گفت که از محبت معرفتمیزاید؛و اگر کسی به حقیقت معرفت دست یافت طبق تفسیر رامانوجه هر عملی رامثل مطالعه وداها که صورتی از پرستش خداست برای خدا انجام میدهد و خدامقصود متعال تمام اعمال اوست؛و این مرتبه شأن کسی است که از دلبستگی به تمامامور و حتی از دلبستگی به خود نیز آزاد است.
در گفتار چهارم گیتا که از طریقه معرفت بحث میکند از مشخصههای این دو نوعمعرفت سخن رفته است.
بنابراین معرفت حقیقی در تفسیر گیتا آن نوع معرفتی است که از طریق آنمیتوان به وصول به حق و زندگی جاوید دست یافت.
طبق تفسیر گیتا کسی که به معرفت برهمن واصل شود به چیستی و حقیقت عملپی میبرد و درواقع حقیقت عمل را در ترک عمل که همان عدم دلبستگی به نتیجهعمل است میبیند.
پس میتوان گفت که مقصود اصلی گیتا این است که معرفت با عمل تلفیق یابد.
این در حالی است که رامانوجه عمل و انجام تکالیف دینی در هر شرایطیحتی پس از وصول به معرفت برای سالک را لازم میداند.