خلاصة:
جنگ، پدیدهای مهم در خاطرة حیات بشر است و این اهمیت وقتی دوچندان میشود که موضعگیری ادیان، زمینهساز تقویت یا توقف نبردهای انسان در طول تاریخ شود. در این میان، دامنة فعالیتهای پرفرازونشیب اجتماعی کلیسا، نقشی بسزا در تحولات سیاسی جوامع غربی داشته است. کلیسای باستان، الاهیاتی مبتنی بر متن و تفسیر موثق کلیسایی داشت؛ اما ظهور پروتستانتیزم در قرون اخیر، سکة تفسیرهای رایج ـ به ویژه قرائت کاتولیکی ـ را کمرونق کرده و در مقابل بر گسترة نفوذ تفسیرهای مبتنی بر متن کتب مقدس افزوده است. همین امر، زمینهساز مراجعة مستقیم مؤمنان مسیحی به کتاب مقدس شده است؛ مراجعهای که همة شئون حیات یک مسیحی ـ از جمله مسئلة جنگ ـ را در برمیگیردعهد جدید به سان منبعی معتبر، هماره در فهم مبانی مشروعیت جنگ، سرچشمة اندیشههای الاهیدانان سیاسی مسیحیت بوده است، اما نظام روشن و صریحی درخصوص فلسفة الاهیات جنگ ندارد؛ در عین حال بررسیهای نوین این متون به پیدایی گرایشهایی در باب فلسفة نظری جنگ انجامیده که اغلب در دو طیف ممنوعیت و مشروعیت جنگ توجیهپذیرند. .
Wars have been important events in the memory of man's life and are of considerable importance when religions' stands on war have provided the ground for the eruption or prevention of men's wars throughout the history. Meanwhile، the scope of Church's (Christianity) social activities with their ups and downs has had an important role in political changes in western societies. The ancient Church (Christianity) had a theology based on reliable Christian texts and commentaries. However، the emergence of Protestantism in recent centuries has caused current commentaries – especially Catholic reading – to lose their credit and has extended the sphere of influence of commentaries based on the biblical text. This has paved the ground for Christian believers' to have direct reference to the Bible which encompasses all aspects of a Christian's life including war.
As a reliable source، the New Testament has always been the origin of thoughts of Christian political theologians in understanding the principles of war legitimacy but it does not have a clear and explicit system as to the philosophy of theology of war; however، new studies on these texts have led to the emergence of attitudes about theoretical philosophy of war which are often justifiable in two ranges of war prohibition and war legitimacy.
ملخص الجهاز:
"224 هنری متی در تفسیر این فرمان میگوید: دانشوران یهودی، وقتی کلمه همسایه را به کار میبرند، منظورشان صرفا همشهریان، همخونان و همکیشانشان است و همیناناند که باید با چشم دوستی نگریسته شوند؛ اما عیسی مسیح ما را میآموزد تا تمام هر آنچه خوبی در توان داریم بر همة ارزانی کنیم؛ به ویژه (افزون بر حیات مادی) بر روح ایشان.
کتاب مقدس با توجه به این واقعیت به مؤمنان چنین سفارش میکند: شنیدهاید که گفته شده است، چشمی به چشمی و دندانی، به دندانی لیکن من به شما میگویم با شریر مقاومت مکنید؛ بلکه هرکه به رخسارة راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار و هرگاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو.
عیسی به منظور تبیین دیدگاه بالا به شاگردانش چنین میگوید: کدام پادشاه است که برای مقاتله با پادشاه دیگر برود، جز اینکه اول نشسته تأمل نماید که آیا با ده هزار سپاه، قدرت مقاومت کسی را دارد که با بیست هزار لشکر بر وی میآید؟ والا چون او هنوز دور است، ایلچیای فرستاده تا شروط صلح را از او درخواست کند؛ پس همچنین هریک از شما که (که در این راه) تمام مایملک خود را ترک نکند، نمیتواند شاگرد من شود."