خلاصة:
بررسی وضعیت فرهنگ مدرن و معضلات آن از نظر ماکس وبر، از متفکران قرن بیستم، موضوع این پژوهش است. از نظر ماکس وبر، فهم معضلات فرهنگ مدرن با فهم عقلانیت پیوند وثیقی دارد؛ زیرا اساس فرهنگ مدرن بر عقلانیت استوار است. از همین رو، نخست عقلانیت از نظر وبر بررسی و سپس خصوصیات عقلانیت مدرن از نظر او تحلیل شده است. از دیدگاه وبر پس از نفوذ عقلانیت ابزاری در عرصههای دانش و معرفت، نظام معنایی، و تعهدات و انگیزش، معضلاتی در فرهنگ مدرن پدید آمده است. افسونزدایی، نسبیتگرایی، فقدان معنا از زندگی و گرفتار شدن در قفس آهنین، مهمترین آنها است. هدف این مقاله تبیین معضلات و تنگناهای دنیای جدید از نظر ماکس وبر است؛ چون او بهخوبی مشکلات دنیای جدید را فهمیده است. دیدگاه بسیاری از منتقدان بعدی، در آرا و اندیشههای ماکس وبر ریشه دارد. ازاینرو، فهم دیدگاه وی دربارة دنیای جدید و پیشرفته بسیار مهم است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی تفسیر متن و نیز روش اسنادی به فرجام رسیده است.
The present paper investigates the condition of modern culture and its problems from the viewpoint of Max Weber، one of the twentieth century thinkers. According to him، the acquaintance with the problems of modern culture has a strong relationship with the acquaintance with rationality، because modern culture is fundamentally based on rationality. Therefore، his views about rationality have been reviewed and his views about the features of modern nationality have been analyzed. According to him، modern culture faced serious problems after the infiltration of instrumental rationality into science، knowledge، semantic system، commitments، and motivation. The most serious of these problems were disenchantment، relativism and being trapped in an iron cage (of rationality). This paper tries to expound the problems and restrictions of modern world form the viewpoint of Max Weber، because he has been well acquainted with these problems. The viewpoints of many of the subsequent critics have roots in Max Weber's views and thoughts. Therefore، it is very necessary to understand his viewpoint on modern and developed world. A qualitative method of text commentary and documentary method have been used in this research.
ملخص الجهاز:
318 نتیجة سخن پیشگفته این است که از نظر وبر انسان در حل مسائل زندگی خود در هر مرحله از ابزارهای عقلانی متناسب با آن شرایط استفاده نموده است.
یعنی مسئلة دوم، پیامد و نتیجة تبدیل عقلانیت به منطق نظم اجتماعی و کنش انسانی در جهان تجدد است؛ زیرا گسترش عقلانیت، بر تمام عرصههای زندگی اجتماعی، موجب شکلگیری نظامی از وابستگیهای گوناگون، سرسپردگی و تبعیت عام انسان از «ابزارها» شد.
344 مطلب بسیار مهم دیگری که وبر بیان میدارد این است که اگرچه به دلیل گسترش عقلانیت چالش جدی میان دین و عقلانیت در حل معضل رنج پدید میآید، عقل قدرت حل مسئلة رنج را ندارد؛ زیرا عقل نمیتواند توجیهات اخلاقی برای آن فراهم آورد؛ چون مسئلة معنا، امر عقلانی نیست.
345 از همینرو، مطابق دیدگاه وبر در جامعة مدرن انسان بدون کاشانه و سرپناه است؛ زیرا عقلانیت مدرن دین را از عرصة حیات بشر کنار نهاده و آن را به قلمروهای غیرعقلانی رانده است، ولی خود نتوانسته مشکلات بنیادی او را حل کند و به زندگیاش معنا بخشد.
در وضعیت مدرن مهمترین دستاورد علم جدید این است که ریشة اعتقاد به معنادار بودن کائنات را خشکانده است؛ 348 چون در تبیین مسائل خود به علل خارج از طبیعت استناد نمیکند و در آن چیزی به اسم معجزه یا وحی پذیرفته نمیشود و تمام پدیدهها تنها براساس علل طبیعی و تجربی تحلیل و تبیین میشوند.