خلاصة:
از مهم ترین مشکلاتی که امروزه، پژوهشگران، مترجمان و دانشجویان ادبیات فارسی و عربی و علاقه مندان به مطالعات ادبی در زمینه ادبیات داستانی، با آن مواجهند، عدم دسترسی به معادل های دقیق و مناسب برای اصطلاحات این شاخه از ادب می باشد. تفاوت، تعدد و ناهماهنگی میان اصطلاحات ادبی مندرج در متون نقد ادبیات داستانی، غالبا ناشی از عواملی چون وارداتی بودن ادبیات نوین داستانی، ترجمه سلیقه ای و غیر تخصصی برخی واژه هاست و نبود فرهنگ ها و دانشنامه های پربار ناشی از عواملی چنین می نماید. این پژوهش با هدف کمک به کاهش کاستی ها و ابهامات موجود در اصطلاحات ادبی حیطه نقد داستان، پس از جمع آوری و ریشه یابی برخی از اصطلاحات و مترادفات موجود که به گونه ای پراکنده و ناهماهنگ در متون نقدی موجود است، به نقد و تحلیل و ارزیابی آن ها از نظر صحت، دقت و جامعیت می پردازد؛ سپس کوشش می شود با توجه به وضوح و فراگیری برخی از اصطلاحات، واژگان مرجح پیشنهاد شوند. اهمیت این پژوهش ناشی از تلاش برای پاسخگویی به این معضل علمی و آموزشی است. از آنجا که پیرنگ یکی از اساسی ترین عناصر ادبیات داستانی است که در متون نقدی مورد بررسی قرار می گیرد در پژوهش حاضر این عنصر و اجزای وابسته آن همچون گره افکنی، کشمکش، هول و ولا، بحران، نقطه اوج، کشف و وقوف، دگرگونی و گره گشایی با توجه به متون مرجع که غالبا انگلیسی زبان هستند و به فارسی ترجمه شده اند از نظر اصطلاحات معادل در فارسی و عربی و معانی و کارکردهای آن ها مورد بررسی و بازنگری قرار گرفته است. روش مورد استفاده در پژوهش عمدتا مبتنی بر مراجعات اسنادی و تحلیل محتوا می باشد.
Today، one of the most crucial problems that researchers، translators and students of Arabic and Persian literature، and those interested in the literary studies of fiction، confront is the inaccessibility of proper equivalents for the literary terms in this field. The discrepancy، innumerability and disharmony among the employed literary expressions in literary criticism and analyses of fictional texts are often influenced by such factors as the imported modern fiction literature، the taste-based and inexpert translation of some terms and the absence of authentic dictionaries and encyclopedias.
This research with this objective to clarify and reduce the ambiguities and the meaning loss of critical fictional terms intends to analyze and evaluate their authenticity، accuracy and comprehensiveness. This will hopefully be achieved through collecting and investigating the roots of some existing scattered and incongruent expression and equivalents in the critical text. Then it attempted to propose some terms with regard to their wide usage. The importance of this study depends on its respose to the above-mentioned complex problem.
ملخص الجهاز:
"» وی(همان:6)معتقد است: «در زبان فارسی فعلهای مرکب متعدی(گذرا)ی زیادی از ترکیب اسم و یا اسم مصدرعربی و یا صفت مفعولی فعل گذرا(یا سببی)«کردن»وجود دارد که صورت لازم آنها تقریبا درهمه موارد با فعل«شدن»تشکیل میشود.
نتیجه این مطالعه آن است که تنها فعل کمکی در فارسی فعل«بودن»است&%00118APZG001G% که در ساختهای مختلف جمله فارسی در سه شکل«است»،«بود»و«باش»ظاهر میشود و بههمراه تکواژ گذشتهساز و شناسههای فاعلی سازه تصریف فارسی را شکل میدهد.
rotcennoc evitasuac o} بنابراین،میتوان ادعا کرد که در این نوع ساخت سببی به علت مجاورت دو جمله نوعی ارتباط بینمحتوای گزارهای آنها در ذهن شکل میگیرد بدون آنکه در ساختار زبانی منعکس گردد.
بررسی انواع سببیها (بهرامی،1384){o1o}نشان میدهد از میان این انواع پنجگانه فقط دو نوع تصویرگونگی ترتیبی وفاصله را میتوان در میان ساختهای سببی مشاهده کرد: 3-1-تصویرگونگی استقلال در تصویرگونگی استقلال که مورد حمایت هایمن(1983)است اعتقاد بر این است که انفصالصوری یک ساخت زبانی،منعکسکننده استقلال ذهنی و مفهومی آن چیزی است که توسط آنساخت بیان میشود.
این ویژگیها نشان میدهند که انواع سببیها در زبان پیرو نوعی نظام تصویرگونه ترتیبی هستند کهبا ترتیب وقوع آنها در جهان خارج نیز انطباق دارد.
ساخت سببی واژگانی(29)نمایانگر اراده و تأثیر مستقیم و بلافصل«حسن»بر رخداد"افتادنکتاب"است در حالی که از جمله(30)که نوعی سببی تحلیلی است،این مفهوم استنباط نمیشودبلکه نوعی تأثیر غیر مستقیم از سوی سببساز«حسن»بر رخداد مورد نظر ادراک میشود: (30)حسن باعث شد که کتاب از روی میز بیفتد.
در تصویرگونگی ترتیبی،توالی و چگونگی آرایش سازههایسببی منطبق با توالی بروز آنها در جهان خارج است و در تصویرگونگی فاصله،انفصال صورییک ساخت سببی نمایانگر نوعی رابطه غیر مستقیم میان سبب و نتیجه است."