خلاصة:
ادبیات معاصر عربی، مجموعه ای از مفاهیم نو را در بر دارد که برخی از آنها را از غرب گرفته است. یکی از این مفاهیم، بینامتنیت است که در زبان عربی، واژه «تناص» معادل آن است. بینامتنیت، روی کردی فرهنگی- اجتماعی است که در همه حوزه ها به ویژه ادبیات، رسوخ کرده و دگرگونی هایی شگرف را به وجود آورده است و شاعران معاصر عرب نیز از آن بهره برده اند. در این نوشتار، بر آنیم که بینامتنیت را در شعر صلاح عبد الصبور، شاعر نو پرداز مصری، با تحلیل محتوا و تکیه بر ابیات او، بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم و نمود های آن را در سه محور بینا فرهنگی ، مکالمه گرایی و نشانه شناسی واکاویم. در این مقاله، از تاثیر منابع فرهنگ خودی مانند قرآن کریم در گسترش امید، و ابوالعلاء المعری در تبیین اهمیت خرد، بر عبد الصبور و نیز تاثیر فرهنگ بیگانه مانند تی. اس. الیوت در رواج اندیشه واقع گرایی او سخن گفته ایم و در ادامه، نگاه جامعه شناختی وی را در بیان و اصلاح مسائل و مشکلات اجتماعی، بررسی و تجزیه و تحلیل کرده ایم.
ملخص الجهاز:
"» وی(همان:6)معتقد است: «در زبان فارسی فعلهای مرکب متعدی(گذرا)ی زیادی از ترکیب اسم و یا اسم مصدرعربی و یا صفت مفعولی فعل گذرا(یا سببی)«کردن»وجود دارد که صورت لازم آنها تقریبا درهمه موارد با فعل«شدن»تشکیل میشود.
نتیجه این مطالعه آن است که تنها فعل کمکی در فارسی فعل«بودن»است&%00118APZG001G% که در ساختهای مختلف جمله فارسی در سه شکل«است»،«بود»و«باش»ظاهر میشود و بههمراه تکواژ گذشتهساز و شناسههای فاعلی سازه تصریف فارسی را شکل میدهد.
2. سببی ساختواژی مرکب این نوع ساخت سببی که در واقع یکی از زایاترین مقولات سببی در زبان فارسی را تشکیلمیدهد حاصل ترکیب هر صفتی با فعل کمکی«کردن»{o1o}است.
اما علاوه بر دگرگونی کامل گاهممکن است بین یک فعل سببی و برابر غیر سببی آن هیچگونه تفاوتی در صورت مشاهده نشود،بر همین اساس با توجه به اینکه صورت فعل غیر سببی و برابر سببی آن دستخوش تغییر و دگرگونیشده یا نشده باشد و نیز اینکه فعلهای حاصل دارای یک یا دو تکواژ آزاد باشند،فعلهای سببیواژگانی را میتوان به زیرمجموعههای برابر،نابرابر و نابرابر مرکب تقسیم نمود.
rotcennoc evitasuac o} بنابراین،میتوان ادعا کرد که در این نوع ساخت سببی به علت مجاورت دو جمله نوعی ارتباط بینمحتوای گزارهای آنها در ذهن شکل میگیرد بدون آنکه در ساختار زبانی منعکس گردد.
در این میان سببیسازی به مثابه نوعی نظام علت ومعلولی همچون فرایندی ذهنی است که تغییری را در بستر زمان بر روی سببپذیر،سبب میشود وبه نظر این فرایند دارای نوعی ارتباط نظاممند و دوسویه با رخدادهای سببی جهان خارج است."