ملخص الجهاز:
"این رسانهها با بزرگنماییدرباره مولف و داستان کتاب آیات شیطانی و نیز بزرگنماییوقایع مربوط به شکلگیری و وقوع جنگ خلیج فارس وهمینطور داستان بانک اعتباری و تجارت بین الملل،همهمسلمانان جهان را به اچار وادار کردند که با غیر مسلمانانو در واقع با دیگر مسلمانان به بحث و جدال بپردازند.
برخی از عمدهترین سوالاتی که رسانهها دربارهمسلمانان به آنها دامن زدهاند،در واقع با همین مثالهایمذکور ارتباط دارد:آیا سوزاندن کتابها یک واکنش رایجمسلمانان به ادبیاتی است که آن را نمیپسندند؟آیا اینبدان معا نیست که مسلمانان برای علم و دانش هیچارزشی قائل نیستند؟آیا همه رهبران مسلمان دیکتاتورهاییهستند که به همسایگان کوچک خود حمله کرده،آنها را بهزور اشغال میکنند[حمله صدام به کویت]؟آیا یک تاجرمسلمان فقط راه کلاهبرداری را خوب میداند[حادثهبانک]؟واقعا مسلمانان به چه چیزی تمایل دارند؟و...
آنان،درست است که کتاب آیات شیطانی راتایید نکردند،اما در همان حال اکثرشان با کشتن نویسندهآن موافق نبودند؛گرچه مسلمانان از تجاوز عراق به کویتحمایت نکردند،اغلب احساس میکردند که زمان بدی همبرای به چالش کشیدن نگرش تهدیدکننده غرب از سوییک مسلمان نیست؛آنان گرچه از فساد زیادی که دربانک ICCB رخ داده بود،خودشان نیز شوکه شدند وحتی بسیاری از آنان سپردههایشان را نیز از دست دادند،امابه هیچ وجه فکر نمیکردند که رسانههای غربی از اینموضوع،به این بهانه که در سطح عمومی رخ داده،سوء استفادهکنند و از آن برای خراب کردن اسلام بهره ببرند.
جنگ خلیج فارس نگرش خاصی را در جامعه مسلمانانبه وجود آورد؛بدین معنا که وقتی احساس وفاداریمسلمانان مورد بررسی قرار گرفت،معلوم شد بسیاری ازآنان با صدام و سیاستهای او مخالف هستند اما عدهای ازهمین مسلمانان از او به عنوان مردی یاد میکردند کهجرات کرده بود در برابر غرب ایستادگی کند."