ملخص الجهاز:
"علت این امر را میتوان گسترش فزاینده کمیتمهاجرت و مهاجران،تأثیر آن در کمیت و کیفیت زندگیمهاجران-از یک سو-و نیز بر شهروندان و جامعهشهری مقصد و امیدها و نگرانیهای آنها از شراکتمهاجران در منابع شهری-از سوی دیگر-دانست.
این به معنای نفی ضرورت اتخاذ واعمال سیاستهای توسعه فضایی و تعادل بخشیمنطقهای نیست،بلکه به معنای پذیرش مهاجرت بهعنوان نوعی واقعیت،و سپس سیاستگذاری و اعمالروشهای مدیریتی برای کنترل و هدایت جریان وبهرهگیری از پیامدهای مثبت و کاهش عواقب منفیآن است.
اگر این حق به رسمیت شناخته شود،آنگاه همهگروههای ساکن در شهرها-و از جمله مهاجران-شهروند محسوب میگردند و میتوانند در ساختاراجتماعی آن شهر جایی برای سکونت،کار و حیاتاجتماعی مؤثر و رسمی بیابند و در یک کلام،از طریقهمان جامعه شهری هویتیابی شوند.
به علاوه،این هدف تنها درصورتی عملی خواهد شد که حوزه عمل مدیریتشهری برای حل پیامدهای مهاجرت منحصرادر چارچوب محدوده قانونی شهر توقف نکند بلکه-بهویژه در کلان شهرها-تمام منطقه شهری تحتمدیریت یکپارچه شهری و منطقهای قرار گیرد."