ملخص الجهاز:
"4 چه عاملی باعث این گونهگونی شد؟چطور شد که در عصر باستان سنتگرایی و پرهیز از نوآوری که معمولا وجه غالب است تبدیل به نوگرایی و کثرتگرایی شد؟انگار در آن زمان نیز شرایطی مشابه به شرایط آغاز هنر مدرن-در ابتدای قرن بیستم ایجاد شده بود.
در واقع پستمدرن در معماری یعنی:معماری حرفهای و مشهوری که بر پایه فنون جدید و قالبهای قدیمی استوار باشد،ایهامش،به زبان ساده در مقبول خاص و عام بودن،کهنه و نو بودنش میباشد و دلیل اصلی آن این است که معماران پستمدرن،تعلیم یافته مدرنیستها هستند و باید تکنولوژی معاصر را با توجه به واقعیتهای اجتماعی کنونی به کار گیرند.
پرسشی در اینجا مطرح میشود:چرا شاهکارهای ادبی و هنری در همه دورانها زیبا دیده میشوند؟اگر در فضاهای متفاوت،الگوهای زیباشناختی متفاوتی در کار است،ما باید فقط شاهکارهای معاصرمان را در بالاترین پله هرم بگذاریم در حالی که شاهکارهایی وجود دارند که انسانها در اعصار متفاوت در برابر زیباییهای آنها به شگفت آمدهاند؟در پاسخ به پرسش بالا دو نکته زیر قابل تأمل است: یک-غربیها از رنسانس تا پست امپرسیونیسم،عموما هنر و ادبیات اسلاف رومی و یونانی خود را ستودهاند و از پذیرش و شناخت زیبایی و ارزش هنر و ادبیات ملل دیگر کم و بیش ابا کردهاند.
حرکت از زیباییشناسی کلاسیسیسم،به عنوان نظام باورها و باید نبایدهای اکید حاکم بر هنرمند به زیباییشناسی کلاسیسیسم،به مثابه اکتشاف احساسهای درونی هنرمند،و به زیباییشناسی هنر مدرن و زیباییشناسی پستمدرن به مثابه زیباییشناسی بازیگوش و بازی- کار و بیارتباط با بایدها و نبایدها و باورهای پیشین و حتی بیارتباط با باورهای هنرمند،افشا کننده گرایشی مشخص است:اینکه مدام در جهت گسترش زیباییشناسی روابط مفصلی و قابل انعطاف،به جای روابط جوشکاری شده و انعطافپذیر حرکت کردهایم."