ملخص الجهاز:
"با توجه به اینکه شما نزدیکی زیادی بهقیصر داشتید کمی از و و صفاتش بگویید واینکه آیا او به مرور زمان که در جامعه مطرحشد در رفتارش نسبت به قبل تغییری ایجادگردید؟ معمولا وقتی کسی در میان ما نیستچه در تعریف و تمجید از او و چه در رابطهیاشخاص با او اغراق میشود،اما من این را در مورد قیصر کاملا صادقانه میگویم،من و قیصراز همان سال 59 که آشنا شدیم تا زمان فوت او،روحیات و علایق نزدیک به هم داشتیم تا جاییکه همه میدانستند و حتی در جاهایی که مننبودم قیصر به راحتی به جای من نظر میدادو بالعکس در جاهایی که او حضور نداشت مناین اجازه گفته نشده را داشتم که این کار رابکنم.
در زمینه شاعری هم واقعا سرآمد بود و از آنجاییکه از بسیاری از همسن و سالهای خودشجلوتر بود،حسادت زیادی در بین بعضیها ایجادشده بود،افرادی بعد از مرگ او بسیار از او نامبردند اما در زمان حیات او در اثر همین حسادتجفاهای زیادی به او کردند،مثلا در جمعهایمختلف سعی در تخریب قیصر داشتند که البتهآب در هاون میکوبیدند و یا گاهی برخی ایدههاو نکتهسنجیهای قیصر را به نام خودشانمطرح میکردند؛پیش میآمد قیصر را به نام خودشانمطرح میکردند؛پیش میآمد قیصر در جمعهایمختلف نظریه و یا نکتهای ادبی ارائه میکرد کهبعد میدیدیم به اسم دیگری در نشریهای سر درمیآورد.
البته یک مورد دیگر هم گمان میکنم در آخرینسال حیاتش او را متاثر کرده و آن این بود کهکنگره شعر پایداری احتمالا در کرمانشاه برگزار (به تصویر صفحه مراجعه شود)مراسم کتاب سال سروش نوجوان،قیصر،ملکی،خلیلی و خانم خامنه شد و به گمانم آقای قزوه در این کنگره پیشنهادکردند که یکی از خیابانها یا میادین کرمانشاه رابه نام قیصر نامگذاری کنند."