ملخص الجهاز:
"او که همچون دیگر متفکران اگزیستانسیالیست بر مفاهیمی چون آزادی و خلاقیت تأکیدی فوق العاده دارد،سعی میکند با توجهی عمیق به میراث مسیحی خود،این مفاهیم وجودگرایانه را با ایدهآلهای این دین الهی ترکیب کرده و رهیافتی نوین برای نجات بشریت از چنگال اومانیسم لجامگسیخته و خود بنیاد انگاری انسان عصر مدرن بیابد.
این که تا چه حدی اینها همه صحیح هستند،قابل بحث است،اما منصفانه آن است که اذعان کنیم این او بود که در دهههای اولیۀ پس از انقلاب،جریانهای عمدۀ تفکر روسی را به غرب شناساند.
بردیایف به عنوان بیانکنندۀ ویژگیهای بنیادین تفکر روسی،بلندگوی ارتدوکس روسی و فیلسوف آزادی شناخته میشود.
این که تا چه حدی اینها همه صحیح هستند، قابل بحث است،اما منصفانه آن است که اذعان کنیم این او بود که در دهههای اولیۀ پس از انقلاب،جریانهای عمدۀ تفکر روسی را به غرب شناساند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اجتنابناپذیر بود که بردیایف با چنین دیدگاهی میبایست تلاش کند تا اخلاقیات نسبیگرایانه و تعینگری مارکسیسم را مکمل یکدیگر سازد.
ازاینرو فلسفۀ او شکلی از وجودگرایی مذهبی است که در فلسفۀ اسلاوگرایان دارد و دغدغۀ عمدهاش شخص،13به عنوان یک روح خلاق در تضاد با فرد به مثابۀ بازیگر نقشی که اجتماعی شده و بردیایف آنها را بورژوا و مبتذل مییابد،به شمار میآید.
با این حال بردیایف برخلاف کانت هردو قلمرو را قابل شناخت و به عنوان واقعیاتی ذاتشناسانه تجسم میکند.
در این حال انسان،با آن همه تلاشش برای رستگاری،نه فقط از انسانیت میافتد،بلکه از طبیعت هم خالی میشود:او دیگر یک چیز طبیعی صرف و به عبارت بهتر یک شیء دستساز است."