ملخص الجهاز:
"(سلیمانی،1370:363) گاهی در این داستانها،کودکانی معرفی میشوند که هیچ گفتوگویی ندارند و داستان با روایت محض پیش میرود،مانند:مادر منوچهر(فردوسی:54)و دختر سرزمین هفتواد(همان:897)و دختر خاقان چین(همان:1070)و پسران مهبودپیشکار انوشیروان،(همان:1113) {Sچو هنگامهی زادن آمد پدید/#یکی دختر آمد ز ماه آفرید/#جهانی گرفتند پروردنش/#برآمد به ناز و بزرگی تنش/#مرآن ماهرخ را ز سر تا به پای/#تو گفتی مگر ایرجستی به جای/#چو برجست و آمدش هنگام شوی/#چو پروین شدش رویو چون مشک مویS}(همان:54) معرفی کودکان شاهنامه با گفتوگوهایشان تکمیل میشود.
مراحل سنی کودکان در شاهنامه به ترتیب زیر قابل تقسیمبندی است:(به تصویر صفحه مراجعه شود) *قبل از تولد:زمانی فردوسی از دوران قبل از تولد شخصیت کودکان خود سخن میگوید که در تلاش برای ایجادپیشزمینهی مناسب از شخصیت مورد نظرش است.
چو آمد به نزدیک شیرویه باز/#همیشه بهبازیش بودی نیاز/#یکی دفتری دید پیش اندرش/#نوشته کلیله بر آن دفترش/#به دست چپ آن جوان سترگ/#بریده یکیخشک چنگال گرگ/#سر وی سر گاومیشی به راست/#همی این بر آن بر زدی چونکخواستS}(همان:1346) (به تصویر صفحه مراجعه شود)*هیجدهسالگی:دوران جوانی شروع میشود و کودک کاملا عاقل و بالغ شدهاست.
جدول صفحهی بعد این شخصیتها را به شکلکامل معرفی میکند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این رابطه با شخصیت اصلی و فرعی کودکان شاهنامه،از میان 35 داستانی که به دوران کودکی مربوط میشود،در24 مورد کودکان شخصیتی اصلی دارند و تا دورهای از داستان حضور کودکانهی آنان در ماجرا برجسته میشود.
کودکان شاهنامه با مشخصات ظاهری جنسیت،نام،سن و طبقهی اجتماعی تعریف میشوندو در عین حال مختصات فکری و روحی آنان و محیطی که محل پرورششان بوده،نادیده گرفتهنمیشود و تمام عوامل فوق دخل و تصرف مستقیم در افشای شخصیتهای داستانی شاهنامهدارند و به این وسیله،دوران بعد از کودکی آنان بهتر برای خواننده تفهیم میشود."