خلاصة:
هدف این مقاله، بررسی تأثیرات ایدئولوژی پانترکیسم در آسیای مرکزی است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، بار دیگر امید نظریه پردازان و استراتژیستهای پانترکیسم را که پس از جنگ دوم در رابطه با پیشبرد پروژه برپایی یک امپراتوری ترک زبان در مناطق جنوبی شوروی دچار سرخوردگی و ناامیدی شده بودند، زنده کرد. این مقاله با توجه به آرمانهای پانترکی در سیاست خارجی ترکیه و تلاشهای پانزده ساله اخیر سیاستمداران و نخبگان فکری این کشور برای پیشبرد پروژه پانترکیسم و اتحاد جمهوریهای آسیای مرکزی، پیامد این تلاشها و تأثیرات آن در آسیای مرکزی در نهایت واکنش کشورهای منطقه را به آرمانهای پانترکی تجزیه و تحلیل میکند. فرضیه اساسی مقاله آن است که برخلاف ایدههای اولیه، پانترکیسم در ابعاد سیاسی خود پیشرفت چندانی نکرده و این مسأله ترکیه و سیاستمداران آن را دچار تردید کرده است. با این همه ترکیه در عرصۀ انتقادی و فرهنگی همچنان به پروژه امپراتوریسازی آینده امیدوار است.
This research seeks to study the impact of Pan-Turkist ideology on Central Asia. The collapse of the Soviet Union and independence of the Central Asian and Caucasian states once again revitalized hopes among the Pan-Turkist theoreticians and strategists who were hopeless about the implementation of their project of establishing a Turkic empire in the southern parts of the Soviet Union. Considering the Pan-Turkist ideals in Turkey's foreign policy and the 15-year long efforts by the country's politicians and intellectuals in promoting the Pan-Turkist project of alliance among Central Asian republics، this article addresses these efforts and their effects on Central Asia and finally regional countries' reaction to the Pan-Turkist ideals. The main hypothesis of the research includes that unlike original ideas، Pan-Turkism has not progressed so much in its political aspects، which made Turkish politicians hesitant about it.
ملخص الجهاز:
نگرانی از احتمال واکنش تند جهان غرب و کشورهای قدرتمند منطقه چون چین و روسیه و ایران برخی از نظریهپردازان پانترکیسم را نیز به جانب احتیاط کشاند و باعث شد آنها مسأله اتحاد سیاسی کشورهای ترکتبار منطقه را در زمره اهداف درازمدت خود در نظر گرفته و بر اتحاد فرهنگی و اقتصادی تأکید کنند و الحاق سرزمینهای دارای اقوام ترک زبان در سایر کشورها را به مرحله نهایی واگذار کنند(زیان بدرالدین، 1385، صص 4-371).
این موانع باعث شده است تا خوشبینیهای اولیه جریانهای پانترکی مانند حزب حرکت ملی و برخی سیاستگذاران دولتی و احزاب سیاسی در زمینه گسترش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز و رسیدن به آرمان اتحاد اقتصادی، فرهنگی و در نهایت سیاسی کشورهای مذکور با ترکیه از میان برود.
عدم استقبال کشورهای آسیای مرکزی از برنامههای پانترکی برخلاف تصور بسیاری از هواخواهان و نظریهپردازان و فعالان جریان پانترکی که بر همبستگی اقوام ترکتبار به عنوان یک آرمان کاملاً دستیافتنی تأکید میکردند و بر آن بودند که همه اقوام ترک تبار یا ترک زبان دارای احساسها و گرایشهای مشابه به خود آنها در زمینه استقبال از طرحهای پانترکی برای اتحاد ترکهای جهان هستند، با گذشت حدود کمتر از دو دهه از فروپاشی اتحاد شوروی و تلاشهای فعالانه محافل پانترکی رسمی و تلاشهای غیرمستقیم دولت ترکیه برای پیشبرد امر برادری و اتحاد ترکها نشان داد که کشورهای منطقه استقبال چندانی از برنامههای مذکور نکردهاند و آنگونه که باید پروژه پانترکی به پیش نرفته است.