خلاصة:
در این مقاله از منظر نشانهشناسی به بررسی امکان شکلگیری ایهام بر صحنهی تئاتر پرداخته شده است. در راستای نیل به این مقصود ابتدا به تعاریف موجود از ابهام و ایهام در بلاغت ادبی مراجعه شد. با مراجعه به این تعاریف مشخص گردید، سرچشمه وقوع ابهام و ایهام در ادبیات، کلمات چند معنی هستند و نظرات غالب در زمینهی تمایز بین ابهام و ایهام، بر موضع و قصد تاکید دارند. باارائهی مثالی در این وجه تمایز تشکیک حاصل آمد و در نهایت همبافت به عنوان مرجع قضاوت در ابهام یا ایهام بودن کاربرد کلمهی چندمعنایی برگزیده شده و تعریفی که مقاله بر آن مبتنی است، بهدست آمد. در انطباق تعریف بهدست آمده با نشانهشناسی، مفهوم دلالت چندگانه به عنوان معادل کاربرد کلمات چندمعنایی گرفته شد و دوام ابهام معنایی حاصل از دلالت چندگانه، شرط اساسی اطلاق ایهام بر کاربرد نشانهی بالقوه دارای امکان دلالت چندگانه معرفی شد. در جستجوی امکان ظهور ایهام در اجرا و بر روی صحنه، عوامل زیر به عنوان محدودکنندهی این امکان،شناسایی شدند. از بین رفتن بافتهای موقعیتی که مدلولهای نشانهی دارای دلالت چندگانه در آنها بر مدلولهای متفاوت دلالت میکنند به جهت لزوم ارتباط آن بافتها با آن چه بر اساس ذات بازنمودی نمایش، میتواند بر صحنه حاضر شود؛ تراکم نظامهای نشانهای در تئاتر به جهت آنکه ممکن است مدلولهای متفاوت نشانهی دارای دلالت چندگانه در یکی از این نظامها نفی شوند و زندهبودن اجرای نمایش که مانع از جمع مدلولهای متفاوت نشانهی دارای دلالت چندگانه در ذهن تماشاگر در طول تماشای نمایش میشود.
ملخص الجهاز:
"در ادامه و در جستوجوی امکان ظهور ایهام در اجرا وبر روی صحنه،عوامل زیر به عنوان محدودکنندۀ این امکان شناسایی شدند:از بین رفتنبافتهای موقعیتیای که نشانۀ دارای دلالت چندگانه در آنها بر مدلولهای متفاوت دلالتمیکند،به جهت لزوم ارتباط آن بافتها با آنچه براساس ذات بازنمودی نمایش میتوان برصحنه حاضر شود؛تراکم نظامهای نشانهای در تئاتر به جهت آنکه ممکن است مدلولهایمتفاوت نشانۀ دارای دلالت چندگانه در یکی از این نظامها نفی شود؛زنده بودن اجراینمایش که مانع از جمع مدلولهای متفاوت نشانۀ دارای دلالت چندگانه در ذهن تماشاگر درطول تماشای نمایش میشود.
اگر فراهم آمدن زمینۀ اطلاق معانی گوناگون از سوی مخاطب بر یک یا چند جزء،به گونهای باشد که در نهایت امکان برگزیدن معادلی قطعی برای این اجزاء و ردامکانات معنایی دیگر با توجه به اجزای دیگر متن وجود داشته باشد،با ابهام11روبهروییم که امری ناخواسته تلقی میشود و اغلب ابهامزدایی و برطرف میشود.
با توجه به مقدماتی که آورده شد،ایهام را از دیدگاه نشانهشناسی میتوان چنینتعریف کرد:ایهام زمانی رخ میدهد که نشانۀ بالقوۀ دارای دلالت چندگانه،در بافتی کهبه همراه دیگر نشانههای نظام نشانهای ایجاد میکند و به جهت ارتباط معناییمنطقیای که با آنها برقرار میکند و به دلالت به مدلولی میپردازد،قابلیت دلالت بهبیش از یک مدلول مییابد.
اما حتی با پذیرش امکان وقوع دلالتچندگانه بر صحنه،جاری بودن نمایش در زمان و تکرار نشدن آن،امکان دوام ابهاممعنایی حاصل از دلالت چندگانه را که شرط اساسی وقوع ایهام است از بین میبرد؛زیرا تماشاگر تئاتر به جهت ممکن نبودن رجوع به قسمتهای قبلی نمایش و بازنگریدر معنای نشانهها،در مواجهه با ابهام معنایی،برای از دست ندادن معنای صحنهها درپیوستار نمایش،دست به رفع این ابهام در لحظه میزند."