خلاصة:
مسئله ی اساسی در این مقاله، رهایی از خویشتن در شعر فروغ فرخ زاد است. این مفهوم همچون سایر عواطف و احساسات بشری، جزء درون مایه های اصلی شعر معاصر فارسی به شمار می رود. نگارنده در دو بخش سعی کرده تا مفهوم رهایی از نفس خویشتن را در شعر فروغ نشان دهد. در بخش اول جلوه هایی از شعر وی را که تجلی گاه همین مفهوم است- با بحث از پنج مشخصه: احساس همدلی، دانش و بینش، تردیدها، بی تعصبی و خود داری از بیان احساسات فردی تبیین می نماید. در بخش دوم هشت عامل مهم را به عنوان عوامل ایجاد رهایی از خویشتن در شعـر شاعــر برمی شمــارد- کــه عبارت اند از: عشق، آرمان خواهی، تعهد نسبت به زندگی، خداباوری، تنهایی و خلوت گزینی، درد و رنج، مرگ طلبی، شاعری. هدف مقاله آن است که خواننده با تامل در نمونه های شعری فروغ و نیز مباحث مربوط دیگر- که در بخش های مختلف مقاله ی حاضر آمده است- میزان رویکرد و توجه فروغ را نسبت به مفهوم رهایی از خویشتن دریابد و بتواند به تجزیه و تحلیل این رویکرد از نگاه دیگر شاعران معاصر بپردازد.
ملخص الجهاز:
"صائب تبریزی نیز هنر را در پرده نمایانتر دانسته است همان گونه که اگر جوهر از آینه جدا گردد، زنگاری بیش نخواهد بود و اصالت خود را از دست خواهد داد: هنر آن است که در پرده نمایان باشد جوهر از آینه بیرون چو فتد زنگار است (صائب، 1383، ج 2: 720) عوامل ایجاد رهایی از خویشتن در فروغ عشق، آرمانخواهی، تعهد به زندگی، خداباوری، درد و رنج، شاعری و تنهایی، از جمله عواملی هستند که موجب تحول و تکامل در وجود فروغ فرخ زاد میشوند تا وی بتواند به یاری آنها خودخواهی و خودمحوری را کنار گذاشته و آگاهانه با انسان و دیگر موجودات احساس همدلی نماید و لبریز از ایثار و محبت باشد.
3- تعهد فروغ به زندگی فروغ با وجود افراط و تفریط در داوری نسبت به زندگی آدمی در کره خاکی، و نیز نگرش فلسفی به آن، سرانجام به نظر نهایی خود در این زمینه دست یافته است: هرگز از زمین جدا نبودهام / با ستاره آشنا نبودهام / روی خاک ایستادهام / با تنم که مثل ساقه گیاه / باد و آفتاب و آب را / میمکد که زندگی کند (فرخ زاد: 303- 302).
نتیجه دانش و بینش خاص هنری، بیتعصبی، تفکر فلسفی، احساس همدلی با انسان و دیگر موجودات زنده، خداباوری، تعهد به زندگی، داشتن آرمانی واحد، عشق، بیان احساسات و دردهای نوع بشر، از نشانههای آشکاری است که فروغ توانایی قرار گرفتن در میان تردیدها، اسرار و عدم اطمینانها را یافته و به یکی از ویژگیهای مهم، برجسته و لازم شاعران انسانگرا که همان «رهایی از نفس خویشتن» است، دست پیدا کرده است."