خلاصة:
پیشگیری وضعی به عنوان یکی از روش های پیشگیری، به مجموعه ی تدابیری اطلاق می شود که کاهش و حذف موقعیت ها و فرصت های ارتکاب جرم را سرلوحه ی اقدامات خود قرار داده است. یکی از دلایل اقبال به این نوع پیشگیری، ناکارآمدی پیشگیری اجتماعی است. این نوع پیشگیری، هرچند فرایند گذار از اندیشه به عمل را با مانع مواجه می کند، اما خود با موانع و محدودیت هایی همراه است که کارایی آن را کمرنگ می نماید. افزون بر ملاحظات حقوق بشری، این محدودیت ها عبارتند از: تحمیل هزینه و ایجاد مسوولیت برای بزه دیدگان، ایجاد ترس از جرم، هم چنین ایجاد اضطراب و ترس در افراد ضعیف و ناتوان از مشکلات ناشی از اجرای راهکارهای پیشگیری وضعی است. هم چنین جابه جایی جرم، امری که سبب تغییر عمل مجرمانه در زمان، مکان، شیوه ی ارتکاب و نوع جرم ارتکابی می شود؛ به عنوان یکی از چالش ها باید مورد توجه قرار گیرد
ملخص الجهاز:
هرچند نظریهی مارتینسون پایدار نماند و منتقدان آن،نظریهی ''skroW gnihtemoS'' -مبنی بر اثرگذاری نسبی تدابیر بازپرورانه-را مطرح نمودند،اما محققین و شاید بیش از آن دستاندرکاران سیاست جنایی کشورها را بر آن داشت تا به دنبال جانشینهای کیفری رسمی یا قانونی باشند و مشروعیت نظام کیفری را که در اثر انتقادات شدید، لرزان شده بود،بار دیگر تثبیت و استوار گردانند )372:6991,ydorB( ؛شاید بتوان گفت که پیشگیری وضعی نیز یکی از آثار همین اقدامات بوده است.
ملاحظهی برخی از مواد قانون کار و مقررات مشابه،مؤید آن است که میتوان از جرایم غیر عمدی نیز پیشگیری وضعی نمود،هرچند در جرایمی که از روی سهلانگاری یا بیاحتیاطی ارتکاب مییابد،مرتکب در زمان فعل مجرمانه دارای حالت هوشیاری و یا گزینش عقلانی نیست؛اما در مواردی که یک فعل غیر ارادی، ناشی از تمهید مقدمه در نتیجهی فعل ارادی دیگری است،امکان پیشگیری وضعی بر مبنای نظریهی انتخاب عقلانی قابل توجیه است؛مانند آن که فرد عمدا خود را برای ارتکاب جرم مست کرده و یا در حال عصبانیت و یا خستگی مفرط رانندگی کند (میر خلیلی،1385:56).
بزهکاران خردمند کارایی اقدامهای پیشگیری وضعی بر این فرض استوار است که هنگامی که یک بزهکار بالقوه برای نخستین بار در نتیجهی برخورد با مانع ایجاد شده،از ارتکاب عمل مجرمانه منصرف میشود،در آینده نیز برای هر بار که به همین نوع اقدام پیشگیرانه برخورد کند،واکنش مشابهی از خود نشان خواهد داد.