خلاصة:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، طراحی و برازش الگویی ساختاری از روابط علی بین فرهنگ سازمانی با اشتیاقشغلی، انگیزششغلی و رفتارهای نوآورانه با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی بود. روش: این پژوهش از نوع مقطعی- توصیفی بود. آزمودنیهای این تحقیق 226 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی بودند که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب گردیدند و سپس پنج پرسشنامه شامل زمینهیابی فرهنگ سازمانی، توانمندسازی روانشناختی، اشتیاق شغلی، انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، تحلیلعواملتأییدی و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS-16 بهکارگرفته شد. یافتهها: تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری، برازندگی الگو را با دادهها، مورد حمایت قرار دادند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که فرهنگ سازمانی بهصورت غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی با انگیزششغلی، اشتیاقشغلی و رفتارهاینوآورانه رابطه مثبت معناداری دارند و این بیانگر تأیید فرضیههای پژوهش است. نتیجهگیری: پیشنهاد میشود که مدیران با فراهمآوردن فرهنگی که در آن، کارها بهصورت تیمی، توزیع اطلاعات عادلانه، تصمیمگیری مشارکتی، ارتباطات باز، پاداشهای متناسب با عملکرد و جلسات اثربخش برگزار میشوند، زمینه را برای توانمندکردن کارکنان و بهتبع آن افزایش انگیزش، اشتیاقشغلی و نوآوری بوجود آورند.
ملخص الجهاز:
"رابطه فرهنگ سازمانی با انگیزش شغلی،اشتیاق شغلی و رفتارهای نوآورانهبا میانجیگری توانمندسازی روانشناختی The relationship between organizational culture with work motivation,job engagement and innovative behaviors by mediating of psychological empowerment تاریخ دریافت:1389/2/18 تاریخ پذیرش:1390/5/12 عبد الزهرا نعامی1،آذین تقیپور* عبد الکاظم نیسی1 کیده {IBمقدمه:هدف از پژوهش حاضر،طراحی و برازش الگویی ساختاری از روابطعلی بین فرهنگ سازمانی با اشتیاق شغلی،انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانهبا میانجیگری توانمندسازی روانشناختی بود.
حث یافتههای پژوهش نشان میدهند که فرهنگ سازمانی به صورتغیر مستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی با انگیزش شغلیرابطه مثبت معناداری دارد و این یعنی فرهنگی که تیمهای کاریرکن اساسی آن هستند،اطلاعات کافی برای انجام مشاغل دراختیار کارکنان است،روابط کاری مناسب و توأم با احترام در میانکارکنان وجود دارد،تمام کارکنان در تصمیمگیریهای مرتبط باشغلشان مشارکت داه میشوند،مدیریت و سرپرستیبازخوردهای واضح و روشنی را در اختیار زیر دستان قرار میدهد وجلسات،اثربخش و مفید هستند،منجر به افزایش حس معناداری،شایستگی،خود مختاری و اثرگذاری در کارکنان شده و ایناحساسات،انگیزش شغلی آنها را افزایش میدهد.
به طور خلاصه،فرهنگ سازمانی کهسرپرستان را ترغیب میکند به کارکنان برای شروع کارها،استقلال و خودمختاری کافی دهند،به آنها اجازه میدهد کهمهارتها و تواناییهای خویش را آزادانه و بدون ترس از خطا،اشتباه و تنبیه به عرصه ظهور درآورند و بدین شکل احساسشایستگی کنند،و با فراهم آوردن اهداف مهم و چالشانگیز،منجر به شکلگیری حس معناداری شده و با ایجاد شرایطی کهکارکنان بتوانند نتیجه کار خویش را ببینند،احساس تأثیرگذاریدر آنها به وجود میآورد،میتوان اطمینان داشت که در چنینفرهنگی،بروز رفتارهای نوآورانه و خلاقانه به میزان قابل توجهیدر میان کارکنان گسترش یابد."