خلاصة:
یکی از دلایلی که مورخان معاصر اسپانیایی، به تاریخ دورهی موحدان علاقهی
کمتری نشان دادهاند، عنایت بیشتر آنان به تاریخهای محلی است؛ تمایل به این
تاریخها بعد از پیشرفت دموکراسی ـ ربع آخر سدهی 20 ـ در این کشور رخ نموده
است. این گرایش موجب شده تا آنان نه فقط نسبت به اشخاص و چهرههای محلی
دلبستگی نشان دهند، بلکه به جوامع محلی، خاصه مدجنان و یهودیان نیز علاقمند
شوند. مقالهی حاضر این موضوع را در مفهوم وسیعتری مورد بررسی قرار میدهد،
یعنی به موقعیت مطالعات اسلامی در اسپانیای معاصر میپردازد و این سؤال را مطرح
میکند که آیا واقعا مورخان اسپانیایی بر تفسیر تخیلی و جدلی، که در مورد گذشتهی
اندلس داشتهاند، فائق آمدهاند؟
ملخص الجهاز:
"در مورد عصر درخشان تاریخ اندلس اسلامی، نسبت به دورهای که این سرزمین افتخارات کمتری داشته و رو به انحطاط نهاده، مطالعات بیشتری انجام شده و در واقع این دوره تحتالشعاع این عصر درخشان قرار گرفته است؛ همچون دورهی ملوکالطوایفی، که به دنبال فروپاشی خلافت قرطبه، در سدهی 11 میلادی رخ نمود و یا عصر دو امپراتوری بربری مرابطان و موحدان، که در پی دورهی ملوکالطوایفی اندلس را به سوی وحدت سوق داد و در مقایسه با عصر خلافت، مطالعه راجع به این دورهها کمتر صورت گرفته است.
در این میان، راجع به بررسی دورهی اسلامی اسپانیا، متفکران این سرزمین، نسبت به اسلام دو رویکرد و دو شیوهی نگرش را در پیش گرفتند؛ مثلا، رامون منندزپیدال در اظهاراتش، به انعکاس نظرات کودرا پرداخته و مطرح کرده است که مسلمانان در تاریخ اسپانیا نقش مثبتی داشتهاند و خود نیز برای مسلمانان چنین جایگاهی قائل بود، اما تأکید میکرد که همهی آنان اسپانیایی هستند.
هنگامی که در سال 1232 میلادی، دستههای نظامی سانتیاگو و القنطره (2) شهر تروجیلو، (3) واقع در منطقهی جدید اکسترمادور، (4) را مورد محاصره قرار دادند، ابن هود سعی کرد تا به اردوگاه مسیحیان به طور غافلگیرانهای حمله کند؛ وی پس از آن که نتوانست با ارتش مسیحی، که در برابر شهر تروجیلو اردو زده بودند، مقابله کند و به منظور جمعآوری نیروهای بیشتر به اشبیلیه بازگشت و در مسیر خویش با قوای افزونتری بار دیگر برای تسلط بر تروجیلو به سوی آن شهر حرکت کرد."