خلاصة:
تردیدی نیست که پیامبری پیامبر به وحی است؛ یعنی پیامبر کسی است که ارتباط ویژهای
با خدا دارد و از طریق این ارتباط حقایقی را درک و به دیگران القا میکند. بر همین
مبنا وحی در بینش اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است و محور اصلی آموزههای دینی و
معارف آسمانی تلقی میگردد. به تعبیر دیگر، اسلام دین وحی و قرآن محصول آن میباشد؛
لذا هر نوع تحلیل و تفسیر وحی در حقیقت تحلیل و تفسیر بنیاد اسلام است و هر خطایی
در آن، سبب انحراف افکار و تحریف اسلام و برداشت نادرست از آن خواهد شد. اخیرا یکی
از نظریه پردازان کشور ما در کتابی به نام »بسط تجربه نبوی« به تفسیر و تحلیل وحی
پرداخته، آن را تجربه نبوی دانسته و از این نظر دفاع کرده است. از آن جا که دستاورد
این نظریه انکار وحی و رسالت به معنای واقعی آن، و تفسیر وحی به معنایی است که
مورد انکار دانشمندان اسلامی، بلکه خلاف صریح آیات قرآنی است؛ در این نوشتار کوتاه
در صدد بررسی و نقد این نظریه هستیم و ایرادهایی را بر آن وارد دانستهایم.
ملخص الجهاز:
"حاصل آن که با مراجعه به آیات و روایات در باب وحی، هیچ گاه سخن از حدیث نفس و خیالپردازی پیامبر، و تجربه نبوی و مواجهه وی با خدا و تفسیر آن مواجهه به وحی نمیباشد؛ و نیز این گونه نمیتوان پنداشت که پیامبر چنین میبیند که »گویی« کسی نزد او میآید و در گوش و دل او پیامها و فرمانهایی را میخواند؛ و چنین نیست پیامبر اندیشههای خیال پردازانه خود را به عنوان وحی شنیده و نام آن را وحی نهاده است، بلکه وحی و جبرئیل و نزول او از طرف خدا و القای مطالب در قلب پیامبر همه حقایقی هستند که قرآن از آنها خبر داد و انکار این حقایق انکار اصل نبوت و وحی است )تفصیل آن در آینده خواهد آمد(.
نتیجه خلاصه و حاصل مطالب مقاله عبارت است از: 1- در مقدمه پیرامون بسط تجربه نبوی بحث و بررسی به عمل آمده و گفته شد که در طول تاریخ برای وحی در رسالت رسولان الهی تحلیلها و تفسیرها شده و هر کسی بر اساس برداشت خود از وحی توجیه کرده است که قدر جامع همه آن تفسیرها از عصر جاهلی گرفته تا عصر روشنگری این است که آنچه که پیامبران )ع( به نام وحی الهی به مردم ابلاغ میکردند ساخته و پرداخته خود آنها بود و آنها برای جلب رضای مردم آن را از ناحیه خدا معرفی میکردند وگرنه نه فرشته وحی در کار بود و نه وحی و گزارشی از خارج از ذهن آنها، بلکه وحی، همان حدیث نفسی که از روان ناآگاه و ضمیر مخفی آنها سرچشمه میگرفت، »تجربه نبوی« نیز سخنی غیر از این ندارد."