خلاصة:
در این مقاله با اشاره به افزایش نقدها وانتقادها در مورد تأمین اجتماعی، اصلی ترین دلایل طرح این انتقادها، موارد زیر عنوان شده است: جهانی شدن اقتصادهای ملی، تسلط تفکر مبتنی بر اقتصاد بازار، و بی اعتمادی به توانایی دولت ها در خصوص برنامه ریزی برای آینده. مؤلف با توضیح موارد یاد شده، لحن بحث ها را نسبت به قبل «کم تر جدلی و عقیدتی» ارزیابی می کند و عقیده دارد این تغییر لحن و مباحثه های متوازن، واجد چهار پیام و دستاورد بوده است: 1) پذیرش این حقیقت که مخاطرات تحت پوشش تأمین اجتماعی در حال کاهش نیست، 2) درصورت تمایل به برنامه ریزی، مقابله با پیامدهای ناشی از سالخوردگی جمعیت ممکن است، 3) تأمین اجتماعی نه تنها باید حافظ درآمدها باشد بلکه باید به مردم در دستیابی به استقلال مالی نیز کمک کند، 4) طراحی مجدد نظام های اداره تأمین اجتماعی برای تطبیق با تغییرات. در ادامه مقاله، ضمن تشریح موارد یاد شده، چالش ها و موانع اساسی تأمین اجتماعی در قرن 21 مورد توجه قرار گرفته و نقش و مسئولیت دست اندرکاران تأمین اجتماعی و معیارهای اصلاحات در نظام تأمین اجتماعی تبیین گردیده است.
ملخص الجهاز:
"حتی طرفداران پروپاقرص طرحهای تأمین اجتماعی دولتی تردید دارند که آیا عواید حاصل از تأمین اجتماعی به نحو عادلانه و از لحاظ اجتماعی به شیوهای مؤثر در بین واجدین شرایط تقسیم میشود یا نه؟آیا بعضی از افراد،برای مثال سالمندان،بیش از اندازه کمک دریافت میکنند؟آیا منافع حاصل از تأمین اجتماعی دولتی به کسانی میرسد که واقعا به آن نیازی ندارند و این منافع را به اشخاص دیرگ،و بهویژه فرزندان و نوههای خود انتقال میدهند؟این روند در ایجاد شکاف فزاینده در سطوح درآمدها در بسیاری از کشورها بین خانوادههای ثروتمند و فقیر چه نقشی دارد؟ بنابراین تمرکز بر روی مسئلۀ تکفل،منجر به آغاز مباحثۀ عمومی به مراتب گستردهتری دربارۀ این موضوع شده که نظامهای تأمین اجتماعی تا چه حد باید گسترش یابند،چه مخاطراتی را زیرپوشش بگیرند،و،بالاتر از همه،چه زمان وظیفه حکومت خاتمه مییابد و فرد وارد عمل میشود؟بنابراین باید انتظار داشت که یک قرارداد اجتماعی جدید در ارتباط با امنیت شغلی تعریف شود.
معیارهای زیر از جملی معیارهایی هستند که باید مدنظر قرار گیرند: *مساوات در بین نسلها؛ *کاهش فقر؛ *انعطاف در برابر فرایند انطباق با مسائل مرتبط با آموزش،کاریابی،مسئولیتهای مراقبت از خانواده،بازنشستگی مرحلهای یا ناپیوسته،آموزش در طول عمر،و غیره؛ *سازگار کردن حقوق تأمین اجتماعی با نیازهای خاص مردان و زنان؛ *انسجام،شفافیت و قابل درک بودن آنچه سیاستها و برنامههای تأمین اجتماعی فراهم میآورند؛ *سازگاری خدمات ارائه شده توسط نظام تأمین اجتماعی با هدف اشتغالزایی و جابهجایی نیروی کار؛ *سازگاری تأمین اجتماعی با انگیزههای کاری و حد اکثر استفاده از منابع انسانی،بهویژه در میان ازکارافتادهگان و سالمندان؛ *رفتار برابر با مهاجران؛ *پوشش عام تأمین اجتماعی برای مخاطرات اساسی چون بیماری،بیکاری،صدمات ناشی از کار و سالمندی."