خلاصة:
این مقاله، نخست مشکلات نظام های رفاه و تأمین اجتماعی در کشورهای توسعه یافته را بررسی می کند و در همین راستا، عدم تعادل منابع و مصارف نظام های رفاه وتأمین اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد. برخی از عوامل ایجاد مشکلات نیز تبیین می گردد که پدیده سالمندی و افزایش نرخ امید به زندگی، کاهش نرخ زاد و ولد، سوءاستفاده از مقررات رفاهی، جهانی سازی و نابرابری درون نسلی، از جمله عوامل مورد بررسی است.در بخش دوم مقاله، راهکارهای حل مشکلات نظام های رفاه و تأمین اجتماعی در کشورهای توسعه یافته – که به تصریح مقاله به شدت تحت تأثیر افکار عمومی، برنامه ریزی و اجرا می شوند- به اجمال عنوان می شود. برخی از این راه حل ها عبارتند از: افزایش سهم حق بیمه کارفرما و بیمه شده، پیش بینی مالیات جدید برای برخی از برنامه ها (برای مثال مالیات بر الکل و سیگار)، افزایش کارایی و کاهش مخارج، تغییر ساختار در ماهیت حمایت های اجتماعی (از جمله افزایش سن بازنشستگی، افزایش سابقه پرداخت حق بیمه برای دریافت مستمری کامل، تغییر در فرمول محاسبه مزایا و حذف سقف پیش بینی شده در مورد درآمد مشمول کسر حق بیمه)، خصوصی سازی وکاهش نقش دولت، تأسیس صندوق های ذخیره و مقررات زدایی از بازار کار.در بخش سوم مقاله، مشکلات بخش بهزیستی و تأمین اجتماعی در ایران به تفصیل بررسی می شود که از جمله مهم ترین و اساسی ترین این مشکلات- در بخش بیمه ای – موارد زیر است: ضعف رویکرد علمی به ویژه به اصول بیمه گری در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها، ضعف و نارسایی های قانونی به منظور تحرک بیش تر نظام تأمین اجتماعی در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها، ضعف و نبود انسجام ساختاری نظام تأمینی اجتماعی و تعدد مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی، ضعف مدیریت منابع، و....از جمله مهم ترین و اساسی ترین مشکلات – در بخش حمایتی – نیز موارد زیر عنوان شده است: نارسایی نظام آماری و ضعف اطلاعات مورد نیاز، ضعف در بهره گیری از مشارکت بخش غیر دولتی، ضعف مدیریت اجتماعی و برنامه ریزی و سیاستگذاری واحد و هماهنگ، ضعف ارزشیابی و نظارت بر فعالیت ها، تعدد مراکز و مؤسسات مسئول، و... .در بخش چهارم این پژوهش ، راهکارهای پیش بینی شده در لایحه نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی برای حل مشکلات موجود این بخش به تفصیل تشریح شده است.در ادامه، راه حل های پیش بینی شده در لایحه مزبور برای حل مشکلات مورد بحث قرار می گیرد.«چشم انداز آینده» تأمین اجتماعی، بخش پایانی این نوشتار است که در آن تأکید می شود، تصویب لایحه نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی را می توان گامی در راستای اصلاح وضع موجود بخش بهزیستی و تأمین اجتماعی قلمداد کرد و صد البته، نه آخرین گام.
ملخص الجهاز:
"با توجه به نکات پیشگفته براساس مجموعه مطالعات،مشکلات نظام تأمین اجتماعی را میتوان به قرار ذیل فهرست کرد: -فقدان الزام قانونی جهت استمرار پوشش بیمهای روستاییان و عدم بهرهوری جامعه روستایی از خدمات تأمین اجتماعی -عدم توجه به اصول بیمهگری در تصمیمات مربوط به بخشهای مختلف نظام تأمین اجتماعی و ضعف رویکرد علمی در تصمیمات -نارساییهای قانونی به منظور افزایش درامدها و کاهش هزینهها به منظور حفظ تعادل منابع و مصارف -عدم رضایت خدمتگیرندگان از نظام تأمین اجتماعی -تعدد مراجع سیاستگذار و تصمیمگیر در نظام تأمین اجتماعی -پایین بودن میزان مستمریها در حد زیر خط فقر -عدم تعادل منابع و مصارف و نزدیک شدن سریع به نقطه سربهسری -ضعف و ناتوانی دولت در پرداخت تعهدات به نظام تأمین اجتماعی -پایین بودن سن بازنشستگی و کاهش آن -دریافت مالیات از سود سرمایهگذاری نظام تأمین اجتماعی و عدم تسهیلات لازم در این زمینه -ضعف مدیریت کارامد منابع و ذخایر سازمان -اختصاص بخش قابل توجهی از منابع سازمان به احداث بیمارستانها و مراکز درمانی -عدم توجه به جایگاه نظام تأمین اجتماعی در کل ساختار مدیریتی و تشکیلاتی دولت -عدم ارتباط قابل قبول بین خدمات بیمهای و خدمات حمایتی و امدادی در بخش بهزیستی و تأمین اجتماعی -عدم اولویتگذاری در گسترش خدمات تأمین اجتماعی از لحاظ نوع خدمت،گروههای تحت پوشش یا پوشش جغرافیایی -سهم نامناسب و کم هزینههای اجتماعی در کل تولید ناخالص داخلی -عدم توجه برنامههای بیمهای به روند و چشمانداز تغییراتی جمعیتی کشور -عدم سیاستگذاری متمرکز و واحد در کل نظام تأمین اجتماعی -فقدان پایگاه اطلاعاتی نظام تأمین اجتماعی -ضعف ارتباط منطقی بین سن،سنوات خدمت و نوع کار در مقررات و قوانین جاری -ضعف ارتباط منطقی بین دستمزدهای دوران اشتغال و مستمریهای بازنشستگی -عدم انعطاف و توجه به سیاستهای مالی به منظور جلوگیری از بروز عدم تعادل در بودجه خانوار -ضعف نظارت لازم بر کیفیت و چگونگی خدمات و ارزشیابی فعالیتها -نامشخص بودن جایگاه بخش غیردولتی در نظام تأمین اجتماعی -تمرکز در اداره امور تأمین اجتماعی و کاهش کارایی آن میتوان فهرست بالا را به چند مجموعه مهم و اساسی که سرفصل مشکلات نظام تأمین اجتماعی را شامل میشود،تقسیم کرد: *ضعف رویکرد علمی بویژه اصول بیمهگری در تصمیمگیریها و برنامهریزیها &%01536JETG015G% *ضعف و نارساییهای قانونی به منظور تحرک بیشتر نظام تأمین اجتماعی در تصمیمگیریها و برنامهریزیها *ضعف و عدم انسجام ساختاری نظام تأمین اجتماعی و تعدد مراکز تصمیمگیری و برنامهریزی *عدم توجه به نقش مهم و اساسی نظام تأمین اجتماعی در کل مدیریت کشور *عدم تعادل منابع و مصارف و نزدیک شدن نظام تأمین اجتماعی به نقطه بحران سربهسری *ضعف مدیریت منابع نظام تأمین اجتماعی *عدم توجه به ارتباط بخش بیمهای با دو بخش امدادی و حمایتی *ضعف اولویتگذاری در ارائه خدمات بویژه از جهت مخاطبان و بالاخص در تحت پوشش قرار دادن روستاییان *فقدان اطلاعات منسجم و مناسب از نظام تأمین اجتماعی *ضعف نظارت بر کیفیت و چگونگی خدمات و ارزشیابی فعالیتها *نامشخص بودن جایگاه بخش غیردولتی در نظام تأمین اجتماعی بر این اساس انتظار آن بود تا لایحه نظام رفاه و تأمین اجتماعی با پاسخهای مناسب و روشنی راه را برای حل مشکلات فوق هموار کند."