روایت زندگی نیما مقدمة ومراجعة

"از نظر او غزلیات هم بیشتر تمثیل است و کانونغزل‌ها سهل ممتنع،گاه جریان چشمه‌ای زلالو زمانی رودی خروشان با امواج تند،و شناختاین کانون‌ها به شناخت ابعاد شعر مولوی بستگیدارد که گاه یک بعدی و گاه چند بعدی است،بعضیچون«دریا»،«سلطان محمود»،«قصاب کشندۀگوسفند و دمنده در پوست او»و«شاه»و«نی»دارای بار معنوی ثابت و واحد است(صص 221 تا228)و بعضی دیگر چون نخجیران و شیر از لحاظ«ارزش»و«مفهوم»و«طبعیت»گاه منفی و گاهمثبت یعنی متغیر است. این روستازادۀ دلبستۀ روستا نظریاتصائب و دقیقی دربارۀ برخی مسائل اجتماعیو سیاسی دارد که در بسیاری موارد سادگی از نظر او غزلیات هم بیشتر تمثیل است و کانونغزل‌ها سهل ممتنع،گاه جریان چشمه‌ای زلالو زمانی رودی خروشان با امواج تند،و شناختاین کانون‌ها به شناخت ابعاد شعر مولوی بستگیدارد که گاه یک بعدی و گاه چند بعدی است،بعضیچون«دریا»،«سلطان محمود»،«قصاب کشندۀگوسفند و دمنده در پوست او»و«شاه»و«نی»دارای بار معنوی ثابت و واحد است(صص 221 تا228)و بعضی دیگر چون نخجیران و شیر از لحاظ«ارزش»و«مفهوم»و«طبعیت»گاه منفی و گاهمثبت یعنی متغیر است. این روستازادۀ دلبستۀ روستا نظریاتصائب و دقیقی دربارۀ برخی مسائل اجتماعیو سیاسی دارد که در بسیاری موارد سادگی بیانش-به ویژه برای خوانندگان امروزی کهعادت به شنیدن حرف‌های عجیب و غریبکرده‌اند-باعث می‌شود خواننده متوجهبداعت حرف‌هایش نشود. گفتم:«آقا شما نمی‌دونی امروز چهخبر بود،چه جمعیتی آمده بود،چهشعارهایی می‌دادند؟» آقای نیما همین طور که به سیگارشپک می‌زد،رفت کنار پنجرۀ اتاق و بعد به منگفت:«بیا این جا؟» رفتم کنار پنجره. گفتم:«آقا شما نمی‌دونی امروز چهخبر بود،چه جمعیتی آمده بود،چهشعارهایی می‌دادند؟» آقای نیما همین طور که به سیگارشپک می‌زد،رفت کنار پنجرۀ اتاق و بعد به منگفت:«بیا این جا؟» رفتم کنار پنجره."