خلاصة:
مدعای کتاب «نقد الخطاب الدینی» چندان از مدعای کتب دیگر ابوزید به خصوص از «مفهوم النص» جدا نیست و همان مدعیات به شکل خاص وگاهی روشن تر بیان شده و اشکالات مطروحه، بر «نقد الخطاب» نیز وارد است. از این رو، هم در قسمت مبانی ارائه شده در فصل اول کتاب و هم در فصل پایانی که وی در حقیقت نظریه خود را در مواجهه با متون دینی ( قرآن و روایات ) بیان کرده اند، دارای اشکالات اساسی است. مهم ترین اشکال وی در استدلال های درون دینی ایشان عدم جامعیت، عدم توجه به اجتهاد و نیز عدم توجه به نحوه برخورد دیگر مذاهب، مثل شیعه به متون دینی است و در مطالعات برون دینی نیز عدم توجه به فرقی اساسی بین کلام بشر و کلام الهی است، کلام بشری محدود به زمان و مکان و گاهی به قدری از زمانه تاثیر می پذیرد که به خطا می رود؛ اما کلام خداوند برخاسته از علم جامع او به همه چیز از جمله آینده است. گرچه ارتباطی با واقعیت جامعه دارد، اما این ارتباط موجب خطا و اشتباه نیست. در غیر این صورت، فلسفه دین و ارسال رسل لغو خواهد شد. در این نوشته، مطالب فوق با بررسی کتاب «نقد گفتمان دینی» ابوزید بررسی می گردد.
The claim of the author of Naqd Al-Khetab Al-Dini is not quite different from his claim in his other books especially 'Mafhoom Al-Nas'; the same claims are particularly and sometimes more clearly mentioned here. Thus the mentioned criticisms of that book are valid in this book as well. Therefore it has radical problems in the first chapter of the book in which the bases are presented and also in the last chapter in which he has، in fact، expressed his theory regarding religious texts (the Holy Quran and the narrations). The most important problems among his intrareligious reasoning are as follows: non-comprehensiveness، not paying attention to exertion، and also not paying attention to the treatment of other religions، such as Shi'ite، to religious texts; and among his extrareligious studies he has not paid attention to the basic difference between human's terms and the Divine terms. Human's words are restricted to time and place and they are sometimes affected by the circumstances of the time which may be mistake; but God's terms have arisen from his comprehensive knowledge to all things including the future. Although his terms are related with the realities of society، but it does not have any fault or mistake; otherwise the philosophy of religion and sending of the Prophets would be pointless. The above points with an investigation of Abu-zaid's book 'Naqd Ghofteman Dini' are investigated in this article.
ملخص الجهاز:
"2. حتی اگر بپذیریم دین یا مذهبی تنها براساس عوامل اجتماعی و نیاز مردم زمانه بهوجود آید،از نظر منطقی این نتیجه را نمیدهد که برداشت مردم از آن،مغایر مراد گوینده باشد؛چرا که ممکن است رویکردی دینی ایجاد شود که مطابق حق است؛ چنانکه خود ابو زید درباره متون دینی به رویکردی خاص معتقد است و بر درستی آن اصرار دارد(ر.
حال اندکی به بررسی این اقسام میپردازیم: الف)متونی که الفاظشان در قرآن آمده،اما فقط شواهد تاریخیاند و دیگر مصداقی ندارند دلایلی ابو زید بر ادعای بطلان این گزارهها از این قبیل است: دلیل اول:جامعه قبل از اسلام دارای مفاهیم و ارزشهای منفی و سلبی و دارای نظام خاص بود که طبیعی بود از نظر دلایل زبانی و تشریعی در متن قرآن و سنت منعکس گردد؛اما بر اثر تحولات تاریخی آنها از میان رفتهاند.
اثبات این مطلب نیازمند دلیل است و روش چنین فهمی دقت در جملات و سیاق آیات مربوطه است که آقای ابو زید چنین کاری نکرده است و اصولا این نوع نگاه با گفتههای دیگر وی در تضاد است؛زیرا از طرفی میگوید قرآن با فرهنگ زمانه خود مماشات کرده که لازمۀ آن باید این باشد که قرآن مطالبی را بیان نکرده و کسی هم از آن مطلع نشده و لازمه اینکه میگوید جهتگیری اسلام محو بردهداری بوده،این است که گرچه به شکل خاص مطرح نکرده،اما اگر کسی که جهتگیری کل اسلام را بداند، میفهمد که بردهداری در اسلام نیست."