خلاصة:
بررسی نتایح تحقیقات مربوط به ممیزی سیستم های آموزشی براساس استاندارد بین المللی ایزو 10015، بیانگر آن است که یکی از عوامل اصلی ناکارآمدی برنامه های آموزش ضمن خدمت کارکنان، عدم به کارگیری روش ها و تکنیک های نیازسنجی آموزشی دقیق و عینی می باشد. در این مقاله تلاش شده تا ضمن شناخت نیازهای آموزشی شغل کارشناس مالی موسسه مالی و اعتباری مهر، تکنیک نیازسنجی آموزشی شغل محور به طور کاربردی به عنوان ابزاری جهت گذر از شبه نیازسنجی به نیازسنجی آموزشی واقعی تشریح گردد. این تحقیق از نظر هدف ازانواع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای بررسی نظرات متخصصان از روش تحقیق زمینه یابی استفاده شده است. جامعه ی آماری مورد بررسی در این تحقیق، کلیه مدیران و کارشناسان ارشد مالی موسسه مالی و اعتباری مهر در سراسر کشور به تعداد 61 نفر بوده است. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد نمونه ی لازم 21 نفر می شود که برای جلوگیری از افت نمونه، تعداد 30 نمونه انتخاب شد. نمونه گیری با روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. به این ترتیب که در ابتدا از میان استان هایی که خوشه ها را تشکیل می دادند، چند استان انتخاب شده و تعداد نمونه لازم برحسب سهم آن استان به صورت تصادفی از میان شعب مختلف انتخاب شده است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش از دو پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد که پرسشنامه ی اول حاوی تعداد 30 گویه براساس شرح وظایف و پرسشنامه ی دوم مربوط به نیازهای استاندارد آموزشی مبتنی بر اولویت های مورد تایید مدیران و کارشناسان ارشد موسسه مالی و اعتباری مهر، حاوی 27 عنوان نیاز آموزشی بود. نتایج تحقیق نشان داد که از مجموع عناوین نیازهای آموزشی، کمترین نیاز مربوط به آشنایی با اصول سرپرستی با 29.5% فاصله از استانداردهای آموزشی و بیشترین نیاز مربوط به آشنایی با مباحث بانکداری الکترونیکی با 60% فاصله از استاندارد آموزشی می باشد. از رهیافت این بررسی و به جهت افزایش میزان موفقیت به کارگیری این روش در سایر سازمان ها، پیشنهاد می شود که قبل از انجام نیازسنجی آموزشی شغل محور، با توجه به اهمیت شرح وظایف در شناسایی استانداردهای آموزشی، دیدگاه خبرگان شغلی و نیز نتایج شبکه شغلی در حوزه ی مورد مطالعه، مورد بررسی قرارگیرد.
ملخص الجهاز:
برای جمع آوری دادههای مورد نیاز پژوهش از دو پرسشنامهی محقق ساخته استفاده شد که پرسشنامهی اول حاوی تعداد 30 گویه براساس شرح وظایف و پرسشنامهی دوم مربوط به نیازهای استاندارد آموزشی مبتنی بر اولویتهای مورد تایید مدیران و کارشناسان ارشد موسسه مالی و اعتباری مهر، حاوی 27 عنوان نیاز آموزشی بود.
از رهیافت این بررسی و به جهت افزایش میزان موفقیت بهکارگیری این روش در سایر سازمانها، پیشنهاد میشود که قبل از انجام نیازسنجی آموزشی شغل محور، با توجه به اهمیت شرح وظایف در شناسایی استانداردهای آموزشی، دیدگاه خبرگان شغلی و نیز نتایج شبکه شغلی در حوزهی مورد مطالعه، مورد بررسی قرارگیرد.
در این رابطه همچنان سوالهایی به شرح زیر وجود دارد: - چرا آثار و شواهد آموزش، به خوبی مشهود نیست؟ - چرا برنامههای آموزشی به توسعه و کارآمدی افراد به نحوی موثر کمک نمیکنند؟ - چرا کارآموزان و مدیران آنها نسبت به تغییراتی که انتظار میرود از طریق فرایند آموزش حاصل شود، با دیدهای از تردید مینگرند؟ - چرا کارآموزان در فرایند آموزش احساس کمآموزی و یا زیادآموزی میکنند؟ - چرا علیرغم افزایش میزان سرمایهگذاریها در حوزهی آموزش کارکنان، سود شرکت و یا سازمان افزایش پیدا نکرده است؟(,1999 Kirkpatrick) بهنظر میرسد یکی از عوامل اصلی ناکارآمدی آموزشهای ضمن خدمت، عدم اتخاذ رویکرد سیستماتیک و بیتوجهی یا کمتوجهی نسبت به هریک از گامهای فرآیند آموزش که در شکل 1 نشان داده شده است؛ میباشد.