ملخص الجهاز:
"باری،غلام که از برای اثبات سخنانش،شروع بهسوگند خوردن کرده بود،همچنانکه دیدید،سوگندش را از خداوند متعال آغاز میکند و بهآدم(ع)میرسد و از او به سایر پیامبران و اولیاءعظام ختم مینماید و در آخر میگوید: {Sحق آن آنی که این و آن از وست#مغزها نسبت بدو باشد چو پوست#که صفات خواجه تاش و یار من#هست صد چندان که این گفتار من#آنچ میدانم ز وصف آن ندیم#باورت نآید چه گویم ای کریمS}بحق آن«آن»یعنی انوار الهی که همهچیز ازاوست و همه مغزها در برابر او پوستی بیش نیست،قسم یاد میکنم که آنچه که من در وصف دوست ورفیقم بر زبان آوردم،یکصدم از آنچه که چهرهواقعی و حقیقی او هست،نیست.
{Sشاه گفت اکنون از آن خود بگو#چند گویی آن این و آن او#شرمساری آیدت در ماوراS}پادشاه میگوید که پس است اینقدر در بیان مدحدوستت زیرکی بخرج مده و نیکیهای خود را درلابلای ستایش از او پنهان مکن!چرا که من او رامورد امتحان و آزمایش قرار خواهم داد و تو بعداشرمسار و خجل خواهی شد.
باری،غلام که از برای اثبات سخنانش،شروع بهسوگند خوردن کرده بود،همچنانکه دیدید،سوگندش را از خداوند متعال آغاز میکند و بهآدم(ع)میرسد و از او به سایر پیامبران و اولیاءهظام ختم مینماید و در آخر میگوید: {Sحق آن آنی که این و آن ازوست#مغزها نسبت بدو باشد چو پوست#که صفات خواجه تاش و یار من#هست صد چندان که این گفتار من#آنچ میدانم ز وصف آن ندیم#باورت نآید چه گویم ای کریمS}بحق آن«آن»یعنی انوار الهی که همه چیز ازاوست و مغزها در برابر او پوستی بیش نیست،قسم یاد میکنم که انچه که من در وصف دوست ورفیقم بر زبان آوردم،یکصدم از آنچه که چهرهواقعی و حقیقی او هست،نیست."