ملخص الجهاز:
"افزایش درآمدها در سالهای 54-1353،تسریع روند مهاجرت،افزایش بسیار سریع قیمتعوامل تولید،ترقی مداوم دستمزدها،کاهش تولیداتکشاورزی،کند شدن رشد صنعتی و از همه مهمترنظریات مالیخولیایی سیاستگذاران مبنی بر اینکه بااتکا به درآمدهای باد آورده نفتی حکومت تلاشمیکند کشور ایران را ظرف بیست سال آینده بهششمین کشور صنعتی دنیا تبدیل کند،باعث شد کهتورمی که به خاطر افزایش در تقاضا ظاهر شده بود بهتورم هزینهای منتهی شود در دوره 57-1338 سطحعمومی قیمتها به طور متوسط سالانه 6/2 درصد رشدداشته است.
جای خالی سیاستهای زیر احساسمیشود به طور کلی به منظور مقابله با تورم علاوه برراهکارهای اتخاذ شده در کشور که در قسمتهایقبلی به آن اشاره گردید،مواد زیر نیز میبایست موردبررسی قرار گیرند(بررسی این سیاستها و انتخابنهای آنها مستلزم شناخت کامل از اقتصاد ایران واشراف کامل بر تئوریهای اقتصادی است): 1-هدفگذاری تورم:به منظور روشنتر شدن(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود)فضای حاکم بر اقتصاد پولی کشور،میبایست بانکمرکزی و سایر سیاستگذاران اقتصادی برنامهایشفاف و قابل اجرا برای مهار تورم ارایه دهند تا تورم باتوجه به خصوصیات آن(باز تولید شدن)به صورتگامبهگام مهار گردد.
2-محدود کردن و کاهش انتظارات تورمی وجودفرازونشیبهای مختلف در اقتصاد ایران که به دلایلمختلفی مانند جنگ،انقلاب اسلامی،شوکهای نفتی،تهدیدها و تحریمها و تغییرات ناگهانی سیاستهایاقتصادی،باعث گردیده است که مردم همیشه منتظرتورمهای،بالا باشند و این مساله خود بر بالا رفتن تورمدامن میزند یکی از راهکارهایی که دولت باید و آنتوجه نماید،کاهش انتظارات تورمی در مردم و اقداماتیبرای جلب اعتماد ایشان است که مهمترین آنها رامیتوان اجتناب از تغییرات بدون مقدمهی قیمتهاینسبی و کلیدیای که باعث افزایش تورم انتظاریمیشود،دانست."