ملخص الجهاز:
"یعنی وقتی به شعر پیشینیان دقت میکنیم میبینیممفاهیمی چون مرگ،عشق،رنج در قالب سطرهایعمودی کوتاه و بلند،به مدد تصاویر یا بازیهای زبانی،به چشم آمده و موسیقی و وزن سطرها به دلنشینی متنکمک میکند و باز میبینیم که میان سطرهای مکتوب،سطرهایی نانوشته موجود است که تخیل ما را برانگیختهتا در بازآفرینی منطق شاعرانه،خلاقانه شرکت کنیم.
شاید یکی از پرسشهایی که همواره درابتدای تفکر در این حوزه به ذهن متبادر میشود این باشدکه کشیدن بار شاعرانه از کلمات غیر شاعرانه یعنی چی؟اگر فروغ در شعر خود از پنجره میگوید و سینمای فردینو پپسی کولا،چه کرده است که آهنگ این کلمات به گوشما خوش نشسته است؟و اگر قرار باشد براساس سنتیفرهنگی تجربههای ناب پیشینیان را ادامه دهیم قدم بعدیچه خواهد بود؟آیا باید بیتوجه به کارکرد واژههای کوچه،آنها در فضای شعر تزریق کنیم یا باید به آهنگ این واژههادر گوش دقتی درخور کرده و از بار فرهنگی پنهانشاندر حافظۀ جمعی خود غافل نبوده و آنگاه در محورهایجانشینی و همنشینی به شکلی دقیق قرار دهیم؟ بدون شک هر شاعری بیش از هر چیزی باید به درکهستی شاعرانۀ پیرامون خویش نائل آمده و در چنینشرایطیست که میتواند حتی با زبانی نزدیک به زبان کوچهیا زبان رسانهها شعر قابل قبولی بسراید.
الصاقی آگاهانه-تعمدیو غیرضروری-اما هستند شعرهایی بیادعا که ساختیدقیق داشته و از این تکنیک به شیوهای خلاقانه استفادهشده است: فکر میکنم زیر آسمان خداکسی کر نیست ماییم که خفهخون گرفتهایم:{Sتندیسهای بیآزاری زیر زبان#در یک میدان قدیمی#و صدایمان التماس مادران پلاز است#که فقط کبوتران را دورمان جمع میکندS}«کرآباد»صفحۀ 75 ناتورالیسم شاعرانه-تصاویر درخشان از همان باراول که دفتر شعر کبریت خیس را به دستگرفتم،ورقاش زدم و آرامآرام در فضای شعرها پرسهزدم آنچه متقاعدم کرد که این کتاب اثریست قابلدرنگ،تصاویر ظریف و نگاه کشاف شاعر بود."