ملخص الجهاز:
"در حقیقت پیش از پرداختن به موضوع فقر در ایران،شناخت انواع فقر و علل و آثار آن از ابعاد گوناگون و قبل از ورود به مفهوم فقرزدایی و برنامههای ضروری برای کاهش دادن میزان فقر و در دراز مدت از میان بردن فقر که اگر همتی مدد راه شود در بخشهای دیگری بدانها پرداخته خواهد شد،تحلیل مفهومی موضوع مورد بحث، تعاریف ارائه شده،کاستیهای تعاریف ارائه شده،شناخت پیشداوریها و برداشتهای غلط و ناتمام و ناکافی در باب فقر و فقرزدایی از یکسو، دیدگاههای نظری موجود،مباحث روششناختی و فنون گردآوری اطلاعات در باب فقر،گستردگی و شدت آن و بالاخره مطالعات پایهای موجود در سطح بین المللی و ملی از سوی دیگر الزامی است که در واقع مقدمهای بر مسأله فقر در ایران و شیوههای بالقوه و بالفعل فقرزدایی به حساب میآید.
چنین بحثهایی دوباره از قرن نوزدهم با شدت تمام مطرح شده و برای نخستین بار ضرورت دستیابی به اطلاعات کمی برای محاسبهء تعداد فقرا در دستور کار قرار گرفته و از آمارهای درآمد،آمارهای هزینهء زندگی،آمارهای بیکاری،اندیسهای مصرف خانوارها و شاخصهای شرایط مسکن یاد شده است که نهایتا به تعریف حداقل درآمد لازم برای سلامت فیزیولوژیک و کارآیی برای گذران عادی زندگی روزمره یعنی همان خط فقر منجر گردیده است.
در این قبیل مطالعات گذشته از توصیف پدیدهء فقر و زندگی فقیرانه،کشف علل فقر نیز در دستور کار قرار گرفته است که مهمترین دلایل به دست آمده از طریق تحقیقات تحلیلی به شرح زیر است6 -دسترسی نداشتن به بخش رسمی اقتصاد برای اشتغال؛ -پایین بودن تولید،سرمایه و بهرهوری در بخش غیر رسمی اقتصاد؛ -دسترسی نداشتن به زمین شهری برای مسکن؛ -دسترسی نداشتن به زمین کشاورزی در روستاها؛ -جریان تورم فزاینده؛ -محدودیت دستیابی به خدمات اجتماعی عمومی؛ -رشد کند رو به رشد؛ -قانون و قاعدهزدایی رد بازار کار(سیاست تعدیل)؛ -تجاری شدن نیازهای اولیه بویژه زمین و مسکن؛ -توزیع نابرابر فرصتها و امکانات و بازتولید شرایط نابرابر(به عنوان مهمترین دلیل فقر)."