ملخص الجهاز:
"من اینجا مثالی عرض میکنم:میشل سر فیلسوففرانسوی وقتی که با واژۀ labolG روبهرو شد،گفت اولینبار یونانیها بودند که واژۀ جهانی شدن را در ذیل مفهومکلی و کلیات مطرح کردند و جالب است که من به دنبالاین بحث میشل سر نظریۀ ارسطو را دنبال کردم و واژهایرا که یونانیها از آن کلی و کلیات را مراد میکردند در زبانیونانی جستوجو کردم و دیدم این واژه oluohtak استکه به زبان فلسفی به کلی و کلیات ترجمه شده است.
اماظهور قدرت آمریکا بعد از جنگ تجهانی دوم در حقیقت بهاین تفرقۀ شبه ملی شاید پایان داد و پدیدۀ ظهور آمریکابعد از جنگ جهانی دوم زمینهساز توسعه و بهطور کلیفراگردی شد که این فراگرد،امروزه تحت عنوان جهانیسازی به عقیدۀ من مطرح است و شاید اگر مامدرنیزاسیون را به عنوان پروژۀ قرن بیستم قلمداد کنیم ازبعد از جنگ جهانی دوم همان مدرنیزاسیون تحت عنوان noitazilabolG به یک صورت دیگری در دنیا مطرح است.
از اینجاست که میبینیم سازمان جهانی تجارت که جزء همانخانواده برتون بود،از بعد از جنگ جهانی دوم قرار بودکنار بانک جهانی و صندوق بین المللی چیزی به نامسازمان تجارت بین الملل درست بشود،و کنگرۀ آمریکابود که آن را تصویب نکرد-و این نکتۀ قابل تأملی است-اما به محض اینکه این نیاز پیدا میشود چون خودشان راناچار میبینند که یک قاعدهمندی فراملی در مباحثبسیار اساسی مثل تجارت جهانی،مثل سرمایهگذاری،مثل حقوق مالکیت-فکری،مثل تجارت الکترونیکی،مثل خدمات ایجاد کنند.
دکتر نهاوندیان:به نظر میرسد اگر قبول کنیم که درقضیۀ جهانی شدن یک طرف تقاضا وجود دارد و یکطرف عرضه،آن کسی متاعش در پاسخ به این تقاضا،مشتری پیدا خواهد کرد که حرف و پیامش جهانیتر باشد."