ملخص الجهاز:
"واضح است که این روش به دلیل پیشفرضهای قطعی خود از واقعیت بسیار دور است،زیرا انسانها فقط موجودهای تصمیم گیرنده مکانیکی براساس محرکهای بیرونی نیستند،رقابت و قانون ازلی بازار نیز وجود خارجی یا همیشگی ندارند و از همه مهمتر حتی اگر تعادل فرضی موردنظر بدست آید،در فاصله امروز تا آن تعادل،میلیونها انسان فقیر و گرسنه و آسیبدیده باقی میمانند که خود ناخواسته عامل دور شن هرچه بیشتر از تعادل اقتصادی و اجتماعی و ابقای عقبماندگی و تباهی خواهند بود.
بهرحال خوب است توجه داشته باشیم که به عنوان نمونه نیمی از خانوارهای دارای سرپرست زنان،سرپرستان نسبی بالاتر از 61 سال داشتهاند،و این مرادف است با توانائی تامین از همه مهمتر این که تعریف سرپرست خانوار یا نحوه پاسخگوئی و تعبیر ذهنی و فرهنگی پاسخگویان سرشماریها از مفهوم''سرپرست''معمولا بدیتو مردان گرایش دارد و در نیمه فشار واقعی با خانوار بر دوش زنان که خود روبرو با تضییقات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هستند در آمارها منعکس نمیشود.
بطور کلی این گردهمایی راهبردهای کاهش فقر را در چهار گروه راهبردهای بلند مدت(اصلاحات ساختاری)،راهبردهای میانمدت،سیاستهای کوتاهمدت،و بالاخره سیاستهای همیشگی و اجتنابناپذیر طبقهبندی کرده و بر سر آنها در سطح بالایی به توافق رسیده است(بویژه تا آنجا که به فقر نسبی و توزیع نابرابر درآمد و پایان بودن بهرهوری مربوط میشود).
در شرایط تورم مزمن نه تنها کم درآمدها در گروه فقرا قرار میگیرند و از فقر نسبی به فقر مطلق کشیده میشوند بلکه همچنین اقشار ممتاز بر قدرت و ثروت خود میافزایند و از این راه منابع را از فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا دور میکنند و با اصلاحات مدیریتی و اجتماعی و سیاسی نیز کماکان از در ستیز درمیآیند."