ملخص الجهاز:
"از کودکان سارایوو شهرهای تحتمحاصرۀ دیگر-شهرهایی که یکی پس ازدیگری«اهمیت استراتژیک»یافتهاند-چهمیدانیم؟از کودکان سراسر بوسنی چهمیدانیم؟آنها چگونه زندگی میکنند؟اینکودکان همراه سرپرستان بزرگسالشان(بسیاری از آنها پدر و مادرشان را ازدست دادهاند)به پایان دومین زمستان جنگنزدیک میشوند.
با این همه کسی هست کهاحتمالا برای این پرسشهای ما جوابهاییدارد،کسی که هم با بوسنی و هم با ادبیاتکودکان آن آشناست؛کسی که خود نویسندۀکتابهای کودکان است،کسی که تا همیناواخر در سارایوو بود.
اما پیش از آنکه به سؤال ارتباط بین اینکودکان و ادبیات«کلاسیک»کودکانبپردازیم،باید به این نکته توجه کنیم که آیااینگونه کتابها در دسترس اکثریت آنهاهست یا نه؟بین کودکانی که در مناطقجنگی زندگی میکنند با آنهایی که در مناطقدور از جنگ به سر میبرند تفاوتهایفاحشی وجود دارد.
از آنجا که این آثار ریشه درتجارب سخت زندگی دارند،برایمان بگوییدآنها انعکاسی از وقایع مصیبتبار بوسنیهستند یا بیشتر خصلتی تخیلی دارند؟ *یوسیپ استی:در آغاز جنگ انتشارکتاب در سارایوو-مرکز نشر تمام مناطقبوسنی و هرزگوین-بر اثر حملات مداومتوپخانه کموبیش بهطور کامل متوقف شد.
چه تجاربی دربارۀ نیاز اینکودکان به ادبیات کسب کردهاید؟ *یوسیپ استی:نوشتههای اینکودکان حاکی از تأثیر عمیقی است کهجنگ در روح جوان و آسیبپذیر آنها برجا گذاشته است،اما آنها در همان حال وبا قاطعیت نشان دادهاند که خاطراتزجرآورشان-گرچه زدودنی-حد اقل،زندگی آنها را تحت تسلط خود قرار ندادهاست.
این دورۀ پس از جنگ چگونه ظاهرخواهد شد؟آینده چه در بر خواهد داشت؟آیابار دیگر،همانند دوران بعد از جنگجهانی دوم،شاهد ادبیات غیر انتقادیای کهبرای آموزش و ادارۀ خوانندگان جوان بهخدمت پیروزمندان در میآید،خواهیم بود؟یا این دوره،عصر ادبیات«درست»کودکانخواهد شد؟از آن میترسم که بسیاری ازاین پرسشها مدتهای طولانی بدون پاسخبمانند."