خلاصة:
پرسش اصلی این مقاله این است که احکام دین (شریعت) چه سهمی در سیر و سلوک عارف دارد و در این طریق، التزام به احکام دین تا چه حد لازم و ضروری است؟ طرح این موضوع، از مسئله پایبندی عرفا به شریعت رفع ابهام میکند؛ به همین منظور ابتدا معنای واقعی شریعت را میکاویم و سپس نقش آن را در سیر و سلوک عارف، از ابتدا تا انتها، بررسی میکنیم. بدین ترتیب در مییابیم که اگر شریعت را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم ملتزمترین افراد نسبت به آن عرفای واقعی هستند که از ابتدای سیر و سلوک خود تا آخرین مراتب سفر، پایبند به شریعت هستند و در حقیقت عرفان واقعی و سلوک حقیقی، چیزی جز پایبندی به شریعت و متابعت کامل از آن نیست و آنان که جز این گفتهاند یا ناآگاهانه در این باب سخنی طرح کرده و یا آگاهانه و مغرضانه به قصد خدشهدار کردن عرفان به بیان آن پرداختهاند.
ملخص الجهاز:
"اگرچه مخالفان عرفا همیشه آنان را متهم به بیاعتنایی نسبت به دین و شریعت و ترک تکالیف مذهبی و اعمال عبادی میکنند، اما چنین به نظر نمیرسد، زیرا عرفای واقعی نه تنها تبعیت از شریعت را امری ضروری میدانند، بلکه بر این امر تأکید دارند؛ چنان که «محییالدین ابنعربی، اعتنا به علوم حقیقت را مشروط به عدم رد آن از ناحیه شریعت میداند و سنایی نیز درباره کتاب و سنت و لزوم تبعیت از آن و رابطه آن با «اسرار» چنین میگوید: قاید و سایــق صراط الله به ز قرآن مدان و به ز اخبار جز به دست و دل محمد (ص) نیست حل و عقد خزینه اسرار» (یثربی، 1372، ص372) جنید نیز به عنوان یکی از پیشگامان تصوف اسلامی میگوید: «همه راهها به بنبست میرسد مگر راهی که به دنبال رسول خدا (ص) باشد.
(همدانی، بیتا، ص101) عرفا اعمال را دارای دو جنبه ظاهری و باطنی میدانند و جنبه ظاهری یا قشر و شکل و شمایل ظاهری هر عبادت را از آن جهت لازم میدانند که دستور شرع است، اما هر گاه پایبندی به این پوسته آنقدر فرد را سرگرم کند که مانع رسیدن به باطن و حقیقت و معنا شود به همان اندازه از ارزش اصلی آن عمل کاسته میشود و به همین دلیل است که در برخی از کتب عرفانی ضمن اشاره به این مطلب بیان میشود که «اگر عبادت حق میکنی از عادت و رسم میباید گذشت تا نتایج عبادات به ظهور آید و وسیله قرب و معرفت گردد؛ چراکه: نگردد جمع با عادت عبادت * عبادت میکنی بگذار عادت»."